ملخص الجهاز:
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مقاله تئاتر در عصر تکثیر مکانیکی مینو میرشاهولد تکثیرپذیری و امکان باز تولید یک تولید هنری چه تبعاتی را برای آن در پی دارد؟آیا تهیشدن یک اثر هنری از اصالت آیینیاش و تبدیلشدن آن به کالایی که قابل معامله باشد و خریدار بتواند با پرداخت هزینه تکثیر،مالکیت آن را در اختیار بگیرد،دامنه شمول مخاطبان آن را میافزاید و حیات واقعی بدان میبخشد یا با کاستن از منش یکه آن،به نابودیاش میکشاند؟ نوشتار حاضر کوششی است برپایه مقاله بحثبرانگیز منتقد و نظریهپرداز از ادبی قرن بیستم«والتر بنیامین»که تا مدتها در مرکز بحثهای زیبایشناسیک دوران قرار داشت.
گفتنی است که در اینجا مسئله ما پرداختن به اختلاف نظر آدورنو و بنیامین بر سر ذم و مدح تکثیر و تبعات آن نیست،بلکه در اینجا مسئله بیشتر آن است که اکنون با توجه به مخاطب حال حاضر رسانهها و با نظر به اقبالی که نسبت به تولیدات تکثیرپذیر میشود،اجرای نمایشی چه چشماندازی را پیش روی خود خواهد داشت؟آیا فقط دلخوش داشتن علاقهمندان و مخاطبان خاص و قشری این هنر میتواند ضامن حیات پویای آن باشد؟(بر پویابودن این حیات تاکید ویژه دارم؛چراکه اجرای نمایشی بههرحال هنوز وجود دارد و عده نهچندان قلیلی برای بقایش تلاش میکنند.
در اینجا جته ورود به بحث درباره دومین اهرم تغییر،ابتدا باید باهم بر سر رسانهبودن اجرای نمایشی توافق حاصل کنیم و بعد ببینیم که تغییر یکی از وجوه ماهوی(و نه انضمامی)این تنها رسانه که به حضور مخاطب در لظحه شکلگیری وابسته است،چگونه از سوی دیگر آن را به چالش کشیده؟ بنا به تعریف دنیس مک کوایل«رسانه ارتباطی»را میتوان هر شکل یا وسیله سازمانی دانست که برای تسهیلدادن،گرفتن، مشارکت،مبادله،یا ذخیره معانی ایجاد شده باشد.