خلاصة:
روش شناسی بنیادین، به شیوه کاربرد نظریات نسبت به موضوعات مورد مطالعه آنها نمی پردازد، بلکه شیوه شکل گیری نظریات علمی را دنبال می کند. هر نظریه برای شکل گیری و تکوین تاریخی خود از برخی مبانی معرفتی و نیز زمینه های غیرمعرفتی بهره می برد. مبانی معرفتی با آنکه در تکوین تاریخی نظریات دخیل اند، ارتباطات منطقی نفس الامری نیز با نظریه دارند و اما مبادی وجودی غیرمعرفتی با آنکه با شیوه های منطقی شناخته می شوند، ربطی منطقی با نظریات علمی ندارند. عوامل وجودی معرفتی و غیرمعرفتی، عواملی هستند که در حوزه فرهنگ حضور به هم رسانده اند و به همین دلیل شناخت ارتباط این عوامل با نظریات علمی به منزله شناخت رابطه نظریه با فرهنگ است. این مقاله با بررسی نسبت نظریه و فرهنگ، پیامدهای انتقال نظریات از دامن یک فرهنگ به فرهنگ دیگر را نیز دنبال می کند. مقاله مشتمل بر یک مقدمه و سه بخش است، در بخش اول، ابعاد منطقی و معرفتی نظریات علمی، انواع مبانی ای که هر نظریه بر آن استوار است، مسیری که مبانی برای نظریه هموار می کند، روشی که نظریه در آن به کار برده می شود و حوزه هایی که نظریه در آن فعال می گردند، به بحث گذارده می شود. در بخش دوم، چگونگی ورود نظریه به حوزه فرهنگ دنبال می شود. زمینه های وجودی معرفتی و زمینه های وجودی غیرمعرفتی نظریه و همچنین تعاملی که نظریه با محیط فرهنگی خود دارد در این بخش شناسایی می شود. در بخش سوم، به موقعیت نظریات علمی در تعاملات بنیادین فرهنگی پرداخته می شود. نظریات درون زا و برون زا و چگونگی انتقال یک نظریه از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر از مسائل این بخش است.
Grounded methodology does not study the way of application of theories to the problems under study، but follows the way of development of scientific theories. Every theory in the process of its formation and historical evolution enjoys some epistemic principles as well as non-epistemic grounds. Although epistemic principles are involved in the evolution of the theories، they have an essential logical relationship with the theory as well. However، the existential non-epistemic foundations، although are known through a logical method، do not have a logical relationship with scientific theories. The existential epistemic and non-epistemic factors are the ones meeting each other in the field of culture and this is why the understanding of their relations with scientific theories is tantamount to the understanding of the relationship between theory and culture. The present paper through studying the relationship between theory and culture will try to study the consequences of transfer of theories from one culture to another.
This paper has an introduction and three sections: In the first section، attempts have been made to study the logical and epistemic aspects of scientific theories، different kinds of foundations of a theory، the path that the foundations pave for the theory، the method in which the theory is used and the fields in which the theory is active. In the second section، the way of entry of a theory into the field of culture is studied. Attempts have been made to identify the epistemic existential and non-epistemic existential grounds of a theory as well as interaction of a theory with its cultural environment.
between civilization-building of the Islamic Revolution، the system based on it and the Islamic awakening which is inspired by its ramification and the survival of the Islamic Revolution itself. Under the present global circumstances at this historical juncture، today’s Islamic awakening، which is inspired by the awakening of the Islamic Revolution of Iran، by relying on the civilization-building capacities of the fourth decade of the Islamic Revolution، can strengthen and fulfill the increasing demand of the Muslim world for a modern Islamic civilization.
ملخص الجهاز:
منظر نخست : نظريه علمي را در جهان نخست يعني در مقام نفس الامر١ و با صرف نظر از ظرف آگاهي فردي و اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهد و روابط آشکار و پنهان نظريه را بــا مبــادي اجزاء و لوازم آن دنبال مي کند و منظــر دوم ، نظريه را در جهان دوم يعني ظرف آگاهي و معرفت عالم و بلکه در جهان سوم يعني در ظرف فرهنگ و آگاهي جمعي موردنظــر قــرار مي دهــد و عوامل وجودي و يا زمينه هاي بــروز و حضور آن را در جامعه علمي شناسايي مي کند٢.
بخش نخست : ابعاد منطقي و معرفتي نظريه مباني ، اصول موضوعه ، مصادرات و پيش فرض ها نظريه علمي در جهان نخست به لحاظ نفس الامر خود با برخي تصورات و تصديقات آغازين همراه است ، اين تصورات و تصديقات اگر بديهي يا بالضروره راست نباشند به عنوان اصل موضوعي يا مصادره (ابن ســينا، ١٩٥٦: ١١٤) که در دانشي ديگر براي متعلم اثبات شده است ، لحاظ مي شود.
ساختار معرفتي هر نظريه علمي نيز ـ که مبتني بر مبادي و اصول موضوعه خود بوده و پيامدها و لوازم منطقي خود را در قلمرو روش شناسي کاربردي و حوزه هاي معرفتي علم به دنبال مي آورد ـ متشــکل از مجموعه مفاهيم ، تصورات و گزاره هايي است که بر اساس مباني خود به گونه اي منطقي و علمي سازمان يافته اند.
يعني يک نظريه علمي براي آنکه به لحاظ تاريخي به حوزه فرهنگ وارد شود، بايد مباني و مبادي آن به قلمرو فرهنگ وارد شده باشد و روش توليد معرفت متناســب با آن نظريه در جامعه علمي پديد آمده باشــد، از اين گونه عوامل و زمينه هــاي اجتماعي که ربط منطقي نيــز با نظريه دارند، با عنوان عوامل و زمينه هاي معرفتي ياد مي کنيم .