خلاصة:
زائوم یا فراخرد از مباحث نوینی است که در تحلیل فرمالیستی، به مطالعه و بررسی متون میپردازد.از مهم ترین ویژگیهای زائوم این است که مانند سایر واژه های زبان دچار خودکار شدگی و روزمرّگی نمیشود و همیشه میتواند به خوبی عهده دار وظیفه خود باشد، یعنی با برانگیختن احساس و عاطفه به کمک موسیقی بشتابد و جای معنی را پر کند. بسیاری از کلمات در غزلیات مولوی وظیفه اصلی خود را که در نزد شاعران دیگر محدود به ابزار انتقال معنی است ، فرو مینهند و غایتی فراتر از خرد معمولی مییابند.این مقاله به بررسی و تحلیل مصادیق زائوم و نقش آن در غزلیات مولوی پرداخته است . مهم ترین دستاوردهای این مقاله به کارگیری نظریه فرمالیستی زائوم در زمینه غزلیات شمس و شیوه های استفاده هنری مولوی از این نظریه است . مطالعه نشان میدهد، مولوی با هنرمندی خاص خود اصوات زبان را در خدمت موسیقی کلام میگیرد و واژه های جدیدی خلق میکند یا از کلمات بهره جویی میکند به گونه ای که روزمرّگی نداشته باشند و از این طریق احساسات و عواطف مخاطب را بر انگیزند و خواننده را مسحور خود نمایند.
ملخص الجهاز:
از مهم ترین ویژگیهای زائوم این است که مانند سایر واژه های زبان دچار خودکار شدگی و روزمرگی نمیشود و همیشه میتواند به خوبی عهده دار وظیفه خود باشد، یعنی با برانگیختن احساس و عاطفه به کمک موسیقی بشتابد و جای معنی را پر کند.
» (پورنامداریان ، ١٣٨٠: ١٨٦) با اندکی تامل در واژه های غزل زیر از مولوی مشخص میشود که همنشینی کلمات در آن در فضای دهان ، نه برای آن است که معنی معینی را القا کند، بلکه هدف شاعر از ترکیب چنین جملاتی ایجاد نظام ایقاعی و التذاذ موسیقایی است : آن وع وع زغ زغ چه زند راه قزغ زغ کاندرجزغ زغ به جهان احمق قیقی بر مک مک لکلک نتواند به سمک مک در حضرت آن شاه زدن وق وق قیقی شمس الحق تبریز که دلهـــا زتــو زارند شیدایی قوقو همه در نفــرق قیقـــی (13-11/3132) برخی از محققان یکی از عوامل موسیقیساز غزل های مولوی را در این نکته میدانند که «آنچه بیشتر سبب حرکت و خیزابی شدن اوزان و موسیقی در دیوان شمس شده ، توجه بیش از حد مولوی به موسیقی داخلی است و نوعی فرمالیسم آگاهانه که در خدمت عواطف و ایماژهاست ...
»(شفیعی کدکنی، ١٣٩١: ١٤٥) نمونه های دیگری از کاربرد این نوع زائوم را که در دیوان شمس مورد استفاده مولوی قرار گرفته است و بیان کننده حالت شادی و طرب است ، در ابیات زیر میتوان مشاهده نمود: طرب جهانی عجب قرانی تو سماع جان را ترلا یلایی بزنی ز بالا تـــرلا یلایــی نه تو یک بلایی که دو صد بلایی (غزلیات ، ٣٣٥٦) زبان در این غزل ها ابزار انتقال معنی نیست و آن نقشی را که شاعران دیگر برای زبان محدود به انتقال معنی معین و قابل فهم میکنند، فروگذار میکند.