خلاصة:
مقالة حاضر با توجه به مفهوم کلی فرهنگ، فرهنگهای قومی و مردمی، جایگاه فرهنگها در برنامههای آموزش و پرورش رسمی در جهت سازگاری اجتماعی و تجلی فرد آموزش دیده به عنوان یک شهروند، تنظیم شده است. این مقاله با توجه به اهمیت موضوع، به ویژه نقش فرهنگ در «شدن» کودک و نوجوان، فرهنگ و اقسام آن را تحلیل کرده و رابطة فرهنگ با اجتماعپذیری فرد و نقش فرهنگهای قومی را به منظور تربیت شهروند از طریق برنامه درسی بررسی کرده است. همچنین در فرایند بررسی، شاخصهایی را برای فرهنگ، هویت ملی و شهروندی به دلیل تحول در برنامهریزی درسی ارائه داده است.از طرفی، با توجه به وجود اقوام در کشور که همه از تبار ایرانی هستند و تحت لوای یک قانون در یک حکومت به نام ملت زندگی میکنند و با علم به اینکه برابری حقوق آحاد ملت در قانون اساسی مندرج است؛ لذا در مقاله سعی شده است که مبتنی بر مبانی نظری، برای برنامهریزی و تنظیم برنامههای درسی در آموزش وپرورش رسمی، به جهت همراه ساختن راه فهمیدن و چگونه تمیزدادن یادگیرنده و آمادگی او برای شهروندی، که ریشه در تفهیم فرهنگ قومی او و سایر اقوام دارد، پیشنهادهایی ارائه شود.
ملخص الجهاز:
"در این رابطه میتوان نتیجه گرفت که نقش آموزش رسمی در تربیت شهروند در شناساندن فرهنگها خلاصه نمی شود، بلکه تقویت ارزشها، فرهنگ قومی، دگرگونی و نوسازی ارزشهای فرهنگی کم کاربرد و بسط فرهنگ برای آحاد جامعه از رسالتهای آموزش و پرورش رسمی است که در این میان آموزش شهروندی براساس مؤلفههای «فرهنگ قومی» که ریشه در قانون اساسی دارد موازی با فرهنگ ملی، که هر دو مکمل هم، جواز شهروندی را صادر میکنند، در برنامة درسی جایگاه بسزایی خواهند داشت.
یکپارچگی جامعة چند قومی ایران، همانطورکه محصول همزیستی اقوام مختلف است، ایجاد تعادل بین گرایشهای فرهنگی اقوام از طریق آموزش رسمی برای تربیت شهروند در گرایش به فرهنگ ملی نقش اساسی دارد و از این طریق، یعنی تجلی اعضای اقوام بدون جهتدهی به فرهنگی خاص در قالب شهروند، ملیت دوام مییابد.
پس به طور ویژه برنامهریزی درسی علوم انسانی نیاز این امر مهم است و به صرف قرار دادن درس تاریخ و جغرافیای محلی در برنامههای آموزش رسمی نمیتوان در تربیت شهروند برای جامعه اقدام کرد و اگر فراتر رویم، دروس علوم تجربی نیز میتواند با شواهد مثالهایی در اشاعة فرهنگ اقوام و فرهنگ ملی مناسب باشد.
با توجه به آنچه بیان شد، میتوان نتیجه گرفت که: در تربیت شهروند علاوه بر اینکه آمادگی فرد برای زندگی در یک جامعه مطرح است، ایجاد توانایی پذیرش فرهنگها از طریق درک آنها و به مصداق مثل معروف «هیچ چیز تازگی ندارد تو بر خود را به شناس» لازم است این توانایی با شناخت فرهنگ بومی برای هر فرد صورت پذیرد و برای جامعه شمول شدن تربیت نیاز به بهکارگیری فرهنگهای اقوام موجود برای فرهنگسازی شهروندی، همچون اشاعة فرهنگ ملی، رسالت آموزش و پرورش رسمی است."