خلاصة:
بحث تعامل بازیگر و تماشاگر در تئاتر، از اوایل قرن بیستم و از طرف اولین فعالان تئاتر تجربی چون میرهولد و اخلوپکوف بزرگ مطرح شــد و تلاش های بسیاری برای برقراری این تعامل به دســت تجربه گران این عرصه انجام گرفــت . در نیمه ی دوم این قرن ، یرژی گروتوفسکی، در تحقیقاتش برای یافتن پاسخ پرسش "تئاتر چیست ؟"، دریافت که تئاتر می توانــد بدون گریم ، بدون لباس ، بدون دکور، صحنه ، نورپردازی و تاثیرات صوتی وجود داشــته باشد (تئاتر بی چیز)، اما بدون رابطه ی بین تماشــاگر و بازیگر نه . او بر اساس این رابطه ی اساسی ، این رویارویی بین دو گروه از مردم ، تجربیات منحصر به فردی خلق کرد که از خلال این تجربیات ، انواع تئاتری دیگری متولد شد که یکی از آن ها تئاتر محیطی اســت . به طور کلی از ١٩٦٠ به بعد تلاش محققان و مبتکرین تئاتری ، از بین بردن قاب صحنه و بازگشــت به ذات تئاتر به عنوان یک هنر جمعی و تعاملی و آشــتی دادن بازیگر و تماشــاگر بود. به گفتــه ی پیتر بروک ، هدف اصلی نمایش های محیطی این اســت که "تجربه ای احســاس شده " توسط تماشاگر باشند. این مقاله در نظر دارد پس از معرفی و بررسی خصوصیات تئاتر محیطی ، راهکارهایی برای نوشتن نمایش نامه هایی مخصوص این گونه آثار ارائه نماید. شیوه گردآوری اطلاعات در این مقاله ، روش کتابخانه ای بوده و روش تحقیق ، شیوه ی توصیفی تحلیلی و تحلیل محتوا است .
ملخص الجهاز:
نمایش نامه نویسی برای تئاترمحیطی پوپک رحیمی Popak Rahimi 65 فصلنامه تخصصیهنرهای مایشی دوره ی جدید،شماره ی هشتم ،پاییز١٣٩٢ (رجوع شود به تصویر صفحه) پوپک رحیمی • کارشناس ارشد رشته ادبیات نمایشی ، دانشگاه سوره تهران 66 چکیده بحث تعامل بازیگر و تماشاگر در تئاتر، از اوایل قرن بیستم و از طرف اولین فعالان تئاتر تجربی چون میرهولد و اخلوپکوف بزرگ مطرح شــد و تلاش های بسیاری برای برقراری این تعامل به دســت تجربه گران این عرصه انجام گرفــت .
ولی آیا مقصود از تعامل تئاتر با تماشاگرانش در همین حد اســت ؟ همذات پنداری ؟ همان گونه که بسیاری چون برشت و پیسکاتور از این ویژگی تعاملی برای فعالیت های سیاسی خود استفاده کرده اند؟ آیا پذیرفتن ویژگی تعاملی بودن تئاتر با این تعریف ، تبلور همان ویژگی از تئاتر نیست که افلاطون را وادار به مخالفت با این هنر می کرد؟ هنری که در آن انسان ها فقط تماشاگران منفعل اتفاقاتی هستند که روی صحنه رخ می دهد و عنان "تفکر"شان به دست هنرمندانی است که با خلق دنیایی تازه روی صحنه ، "احساساتشان " را در اختیار گرفته اند؟ تئاتر پست مدرن هنرمندان مدرنیســت اولیه به علم خوش بین بودند.
آیا این ســرزمین ها محکوم به دوری از تئاتر هستند؟ یا می شــود تعریف تئاتر را برای این موارد خاص تغییر داد و با ارائه ی نمایش نامه هایی که وابسته به دکور و سالن های مجهز نیستند تئاتر را به آن سرزمین ها هدیه کرد؟ 69 فصلنامه تخصصیهنرهای مایشی دوره ی جدید،شماره ی هشتم ،پاییز١٣٩٢ (رجوع شود به تصویر صفحه) پیتر بروک در قدم اول تعریف تئاتر را تغییر داد: «هر بار که کسی راه می رود و دیگری او را تماشا می کند، تئاتر شکل گرفته است ».