خلاصة:
خداوند که حاکم مطلق هستی و مدبر امـور عـالـم اسـت ، اراده فرموده تا بر تـن موجودی به نام انسـان ردای خلیفة اللهی پـوشانده و او را جانشین خود در زمیـن قرار دهد؛ اما از آنجایی که گل این هستی را همواره خارهای وسوسه و گناه تهدید می کرد،به پیمانی که از روز ازل با خدای خویش بسته بود وفادار نماند و پا را از دایره تعبد و بندگی خدا فراتر نهاده و به طغیان و سرکشی در زمین پرداخت . او با خارج شدن از مسیرحق و سرپیچی از او امر الهی و تعالیم انبیاء او ، بندگان خدا را به استضعاف کشیده و راه خدا را بر آنها سد نمود.اما براساس استوار بودن نظام خلقت به عدل، خـداوند وعده فرمود تا همه کسانـی را که به نحـوی مورد ستم و استضعاف واقع شده اند مورد لطف و عنایت خـود قرار داده و وارثان و پیشوایان زمین گرداند.اما تحقق این وعده را به زمانی واگذار نموده که مستضعفین در برابر زورگویان و ستم گران قیام نموده و از استعدادها و نیروهای بالفعل خود در جهت گسستن زنجیرهای اسارت فکری استفاده نمایند.همچنین دو شرط ایمان و عمل صالح را برای جانشینی در زمین قرار داد تا به واسطه آنها شایستگی وراثت زمین را پیداکنند.این وعده براساس آیه ٥٥ از سوره مبارکه نور و برخی دیگر از آیات قرآن و نیز روایات و احادیث منقول از ائمه اطهار(ع) در زمان حضرت مهدی (ع) خواهد بود .بر همین اساس جهان در انتظار روزی است که در آن حکومت مطلق دنیا به دست پاکان و صالحانی خـواهد افتاد که به خدای یگانه ایمان داشته و اعمـال و رفتار آنان براساس حق و حقیقت و مبتنی بر فطرت الهی است .
ملخص الجهاز:
مقدمه آن گاه که خورشيد دين درپشت ابرهاي جهالت فرو مي رود، آن گاه که چهره شريعت در زير نقاب ريا پنهان مي گردد، آن گاه که درخت معرفت در صحراي غربت تشنه و تنها مي ماند، آن گاه که کويـر زمين از خشکي بي ايماني مـي سـوزد، آن گاه که خيمه هـاي ايمان بر تيرک ترديد بنا نهاده مي شود،آن گاه که مزرعه اتحاد با داس نفاق درو مي شود، آن گاه که ريشه هاي«انسانيت با تبر بي اخلاقي قطع مي گردد، آن گاه که غبار قساوت بر دل هاي پاک گرد ستم مي پاشد، آن گاه که شعله هاي سرکش «رذالت از تنور«خيانت سر بر مي آورد، آن گاه که چنگال هاي ستم گلوي مظلوميت را مي فشرد، آن گاه که فروغ محبت در گسترهْ دل ها رنگ مي بازد، آن گاه که دشت زندگي تشنه آب مهرباني مي شود، آن گاه که ماهي تـرحم در بلور بي رحمي ها جان مي دهد، آن گاه کـه مـوج کينه ،صخره مقاومت را در هم مي شکند، آن گاه که صفا و صميميت در قاب بي مهري گرفتار مي آيند، آن گاه که بازار دانش در ازدحام بي توجهي رونق خود را زدست مي دهد، آن گاه که موريانه دروغ و فريب پايه هاي اعتقـاد را سست و ويران مي کند، آن گاه که بت نفس در آغـوش آرزوها جان مي گيرد، آن گاه که دستان ياري زخمي تيغ شقاوت مي گردد، آن گاه که ديو ناامني بر چهره فرشته امنيت چنگ مي زند، آن گاه که اسب اميد در باتلاق نااميدي دست و پا مي زند، آن گاه که عدالت تفسيري براي ستم مي شود، آن گاه که امن و امان واژه هايي بي معني در قامـوس زندگي مي گردد و آن گاه که همه چيز جز خدا پـرستيدني مي شود، نسيم «اقـراء از تورق کتاب آفرينـش بـر درخت «رسالت وزيدن مي گيـرد و شاخه هـاي امامت را در فضاي بي کران عدالت به جنبش در مي آ ورد تا شکوفه هاي ايمان را در دستان جويندگان توحيد قرار داده و آنان را به عطر«بندگي معطر سازند و منادي بر پايي حکومت حق بر زمين نمايند.