خلاصة:
نصر حامد ابوزید، قرآنپژوه مصری، مطالعات بسیاری در موضوع هرمنوتیک داشته و در جای جای آثار خویش از نظریه هرمنوتیستهای مطرح در راستای فهم و تفسیر آیات وحی سود برده است. یکی از مباحث هرمنوتیک که در آثار ابوزید نه بهصورت صریح، بلکه بهصورت ضمنی طرح شده است، دیدگاه تعدد معناست. ابوزید با برجسته نشان دادن نقش مفسر و پیوند دادن معنا به مفسر، پیشفرضها و نقش آنها در فرایند فهم، دو مبنای اصلی نظریه تعدد معنا را پذیرفته و بیآنکه تصریحی به تعدد معنا داشته باشد، در عمل در شمار طرفداران تعدد معنا قرار گرفته است.
Naṣr Ḥāmid Abū Zayd، the Egyptian Qur’ān researcher، has done many studies on hermeneutics and has made benefit from the views of famous hermeneutists regarding understanding and interpreting the Revealed verses throughout his works. One of the discourses of hermeneutics that are brought up in Abū Zayd’s works rather implicitly is the viewpoint of the multiplicity of meaning. By distinguishing the role of interpreters and associating the meaning to the interpreter، Abū Zayd has accepted the presuppositions and their roles in process of understanding the two major bases of the multiplicity of meaning and has practically joined the proponents of the multiplicity of meaning without having made any assertions about the multiplicity of meaning.
ملخص الجهاز:
"بر این اساس، اختلاف مفسران در هرمنوتیک هرش در توضیح فهم خویش از متن است، نه آنکه ایشان در فهم متن اختلاف داشته باشند که اگر این گونه باشد، بایستی به تعدد معنا و در نتیجه تعدد نیت و مراد مؤلف معتقد باشیم.
(همان، 79) هرش معتقد است که تعدد معنا سبب می¬شود که ما ملاکی برای سنجش یک تفسیر نداشته باشیم، چه اینکه: «اگر هویت یک معنا قابل تغییر باشد و به واقع نیز تغییر کند، آنگاه هیچ ملاک و معیاری وجود نخواهد داشت که بر اساس آن بتوانیم قضاوت کنیم که آیا با همان معنای واقعی در هیئتی مبدل روبهروییم، یا با نوعی معنای جعلی که صرفا ظاهر معنای مورد نظر ما را دارد.
(همان، 15) دو نظریه یاد شده همانندی بسیار با مبنای دوم نظریه طرفداران تعدد معنا دارد، چه اینکه ابوزید نیز مانند ایشان، معنای متن را به افق و پیشفرضهای مفسر ارتباط میدهد و چون افق و پیشفرضها را در حال تغییر مییابد، معنای متن را نیز متعدد میشناسد.
ج) در بحث تفاوت تأویل و تلوین، قرائت درست متن را برنتافته و حکم به درستی نظریه «لا توجد قرائة بریئه» میکند: «و اذا کنا نتفق مع من یذهبون الی القول بانه لا توجد قراءه بریئه» (همو، نقد الخطاب، 142) عدم پذیرش قرائت درست از سوی ابوزید بهمعنای اعتقاد ایشان به تعدد معانی متن و دوری از نظریه تکمعنایی متن است، چه اینکه تمامی کسانی که چون ابوزید قرائت بریئه را باور ندارند، در فهم متن معتقد به تعدد معنا هستند و تمام کسانی که قرائت بریئه را باور دارند، در فهم متن، تکمعنایی پیشه میکنند."