خلاصة:
یکی از بزرگترین قصیده سرایان قرن ششم هجری که همگان به عظمت مقامش در شاعری و بلندی مرتبه اش در سخنوری مقر و معترفند، خاقانی شروانی است. وی به خوبی توانست در پرتو نبوغ و همت خود و نیز در سایه تعالیم ارزنده قرآن و حدیث، در علوم ادب و لغت و دیگر علوم و فنون به درجة کمال برسد و در شعر دارای نیرویی خلاقه گردد. قصیده سرایی در عصر وی به سبب قریحه سرشار و اندیشه مضمون پرور او بود که به درجه ممتازی از پختگی و کمال در ادب فارسی رسید. اگر به دیوان ارزشمند این شاعر سترگ نظری بیفکنیم،خواهیم دید که اشعار وی به سبب گستردگی مضامین و تنوع مفاهیم، از قابلیت های پژوهشی خوبی برخوردار است. در حقیقت قصاید خاقانی شروانی از لحاظ داشتن مفاهیم حکمی و پندگونه در خور توجه است. به ویژه قصیده شینیه مرآت الصفای او که از اقبال ویژه ای برخوردار است، سرشار است از آموزه های حکمی و تعلیمی که در آیینه آن می توان مضمون پردازی اخلاقی و اندیشه ورزی حکمی و پندگونه خاقانی را به وضوح دید. این پژوهش با هدف تبیین تعالیم حکمی و تربیتی و آموزه های اخلاقی و با روش تحلیلی-توصیفی در قصیده مرآت الصفای خاقانی صورت گرفته است.
ملخص الجهاز:
ديوان اشعار خاقاني که حدود هفده هزار بيت دارد شامل ۱۰۶ قصيده ،۱۱۰۰ قصيده کوتاه ،۳۳۰ غزل ،حدود ۳۰۰رباعي ،۲۹۰ قطعـه و۴۵۰ بيت عربي است که اولين بار در هند و سپس در سال ۱۳۱۶ در تهران به تصحيح عبدالرسولي به چاپ رسيد (ناهيدي ، ۱۳۸۸: ۳۱ ).
بسندگي و خرسندي در نظر خاقاني هم چون جامي است خوشگوار که مي توان از پير راه آن را دريافت نمود: به دستم دوستکاني داد جام خاص خرسـندي که خاک جرعه چين شد خضر و جرعه آب حيوانش (۴۷) اگر کسي به سرزمين قناعت و ملک بي نيازي برسد ديگر نيازي به هيچ چيز در خود نمي بيند: کسي کاين نزل و منزل ديد ممکن نيست تحويلش کسي کاين نقل و مجلس يافت حاجت نيست نقلانش (۴۸) آنگاه خاقاني گوش جان به سخنان مدقق و مشفقانه « پير آگاه دل » مي سپارد کـه او را با سخنان خوش تسکين مي دهد: مرا دل گفت گنج فقر داري در جهـان منگـر نعيم مصر ديده کس چه بايد قحـط کنعـانش (۵۰) بهايي نيز در کشکولش آورده است :«حکيمي را گفتند آيا چيـزي ارزنـده تـر از طـلا ديده اي ؟ گفت : بلي ، قناعت » (شيخ بهايي ، ۱۳۸۱:۹۵).