خلاصة:
هدف اصلی این پژوهش ، ارائه برخی استلزام های طرح و تدوین نظریه تربیتـی بـا توجـه بـه مولفـه های هسـتی شناختی پارادایم پیچیدگی میباشد. برای دستیابی به این هدف ، با بهره گیری از روش های فلسفی، نخسـت بـا نقد نحوه اثرگذاری مولفه های هستی شناختی پارادایم سادگی (واقع گرایی ساده ، علیت خطـی، تعین گرایـی) بر نظریه های تربیتی معاصر، به معرفـی مولفـه های هسـتی شـناختی پـارادایم پیچیـدگی (واقـع گرایـی انتقـادی پیچیده ، علیت پیچیده ، تعین گرایی ساختاری) پرداخته شد. سپس ، برخی استلزام های تدوین نظریـه تربیتـی بـا اتکا به این مولفه ها موردبررسی قرار گرفتند. بر این اساس ، نظام تعلیم و تربیت مانند یـک فراسیسـتم پیچیـده ، خودسازمان دهنده و چندلایه است که در هر یک از سطوح و لایـه های آن زیرسیسـتم هایی حـاوی عناصـر و عامل های (انسانی و غیرانسانی) مرتبط با یکدیگر وجود داشته و با سـازوکارهای پیچیـده ای عمـل مـیکننـد. مجموعه این روابط سازنده شبکه ای گسترده هستند که طبق نظریه کنشگر-شبکه و با تاکید بـر بافـت و زمینـه نظام تربیتی، شرایط جدیدی برای تولید دانـش بـه وجـود آورده و بـر ایـن اسـاس ، تلقـی جدیـدی از مفـاهیم یادگیری و یادگیرنده پدید میآید. همچنـین ، بـا توجـه بـه ماهیـت تحـولی جهـان هسـتی، مهـم تـرین هـدف برنامه های درسی دخیل کردن هرچه بیشتر دانش آموزان در جهان خود یـا مشـارکت در آفـرینش جهـانی نـو میباشد.
ملخص الجهاز:
براي دستيابي به اين هدف ، با بهره گيري از روش هاي فلسفي، نخسـت بـا نقد نحوه اثرگذاري مؤلفه هاي هستي شناختي پارادايم سادگي (واقع گرايي ساده ، عليت خطـي، تعين گرايـي) بر نظريه هاي تربيتي معاصر، به معرفـي مؤلفـه هاي هسـتي شـناختي پـارادايم پيچيـدگي (واقـع گرايـي انتقـادي پيچيده ، عليت پيچيده ، تعين گرايي ساختاري) پرداخته شد.
با گسترش پارادايم پيچيدگي در عرصه هاي گوناگون علوم که همراه با نقد وسيع پارادايم سادگي بود، لزوم نقد و بررسي نظريه هاي تربيتـي پيشـين و حرکـت بـه سـوي نظريـه اي تربيتـي مبتنـي بـر پـارادايم پيچيدگي به طور گسترده اي از سوي انديشمندان علوم تربيتي احساس شده و تلاش هايي در ايـن خصـوص صـورت گرفتـه اسـت ( ,Summara &Davis ;٢٠٠٨ ,Mason ;٢٠٠٥ ,.
تصور وجود عليـت خطـي در روان شناسـي و تعلـيم و تربيـت و تبيـين تمـام رويـدادهاي تربيتـي و روان شناختي به واسطه ربط دادن يک يا چند علت ساده به يک يـا چنـد معلـول کـه در برخـي نظريـه ها بـه صورت هايي همانند محرک- پاسخ درآمده است ، نشان از تأثير گسترده اين مؤلفه پـارادايم سـادگي دارد: «ديدگاه هاي سنتي و کلاسيک در روش هاي تربيتي و برخوردشان با کودک به گونه اي عمل ميکننـد کـه رفتار کودک را ناشي از عوامل مشخصي ميداننـد کـه يـا ريشـه در گذشـته او دارد و يـا در محـرکهـاي محيطي قابل مشاهده است .
از ايـن منظـر، وجـوه اشـتراک بسـياري ميـان ديدگاه هاي تربيت انتقادي و نظريه تربيتي مبتني بر پارادايم پيچيدگي قابل مشاهده است که مورد توجه نيز قرارگرفته اسـت (٢٠١٠ ,Alhadeff-Jones).