خلاصة:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تغییرات شاخص های عملکردی و متابولیسمی ویژه خستگی در پاسخ به یک دوره تمرین هوازی شدید در بازیکنان فوتبال است. به این منظور 18 بازیکن فوتبال شاغل در لیگ آزادگان ایران با میانگین سنی 24/2±88/21 سال، قد 33/5±22/174 سانتی متر و وزن 7/5±77/67 کیلوگرم در غالب دو گروه تمرین (12n=) و کنترل (6n=) برای شرکت در این پژوهش، به صورت در دسترس انتخاب شدند. برنامه چهار هفته ای تمرین متناوب هوازی شدید شامل چهار دوره حرکت با توپ در مسیر طراحی شده مخصوصی به صورت سه جلسه در هفته بود که قبل و بعد از این دوره تمرینات، با استفاده از یک جلسه تمرین وامانده ساز میزان لاکتات، پیروات و PH و زمان واماندگی بازیکنان اندازهگیری شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازهگیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد پس از چهار هفته تمرین، غلظت لاکتات، پیروات، نسبت لاکتات به پیروات، PH خون و شاخص خستگی و همچنین زمان واماندگی بازیکنان تغییرات اندکی کرد. به طور کلی می توان به عنوان نتیجه اظهار داشت احتمالا چهار هفته تمرین متناوب هوازی شدید (هاف) بر متابولیسم هوازی و بروز خستگی بازیکنان تاثیر معناداری ندارد.
ملخص الجهاز:
"با توجه به نتایج آزمون های کولموگروف اسمیرنوف و لون 1 که نشان داد توزیع داده ها طبیعی و تجانس واریانس وجود دارد، برای تعیین تفاوت میانگین های لاکتات، پیروات، نسبت لاکتات به پیروات و PH با توجه به اندازه گیری آنها قبل و بعد از واماندگی در زمانهای پیش و پس از تمرینات هوازی شدید، از تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری مکرر 2 و آزمون تعقیبی Leven’s Test ANOVA Repeated Measurement LSD؛ و همچنین برای سنجش تفاوت بین میانگین های گروه کنترل و گروه تمرینی در شاخص های حداکثر توان بی هوازی و شاخص خستگی و زمان واماندگی با توجه به تجانس واریانس ها از آزمون t مستقل استفاده شد.
از سوی دیگر با توجه به پروتکل های هوازی تر و شبیه به پروتکل پژوهش ما نیکبخت و همکاران 4 (2011) گزارش کردند پس از هشت هفته دو جلسه ای تمرین به صورت چهار دوره چهار دقیقه ای دویدن با شدت 90 درصد VO2max که با سه دقیقه استراحت از هم جدا می شد، 22درصد مجموع زمان آزمون رست به صورت معناداری بهبود یافت که به معنی آن است که عملکرد بهتر شده بود و همچنین 8/4 درصد هم شاخص خستگی به صورت معناداری کمتر شد (20).
با توجه به افزایش غیر معنادار زمان واماندگی همراه با کاهش نسبت لاکتات به پیروات که همگی با افزایش کمی در VO2max High Intensity Intermittent Training همراه بود، می توان اینگونه عنوان کرد که تمایل به افزایش توان هوازی ، موجب کاهش حداکثر لاکتات اوج شده و از طرف دیگر احتمالا میزان یون هیدروژن نیز کاهش یافته است که موجب افزایش زمان واماندگی بر روی نوارگردان شده و همچنین نسبت لاکتات به پیروات نیز کاهش یافته که همانطور که عنوان شد نشان دهنده افزایش متابولیسم هوازی است."