خلاصة:
در طول تاریخ، متفکران مسلمان براساس مبانی مقبول خود تلاش کردهاند
تا سازگاری اختیار انسان با توحید افعالی را تبیین کنند. ملاصدرا براساس مبانی عرفانی
خود تلاش می کند که توحید افعالی و اختیار انسانی را تبیین کند. براساس تمایز
احاطی که از لوازم تشکیک در مظاهر است، تمام مراتب مافوق بعینه در مرتبة مادون
حاضر است. حضرت حق نیز که فوق تمام تعی نات است، بعینه در تمام مراتب مادون
خود حاضر است. ازسویدیگر، مرتبة مادون، با لحاظ تعینش در مرتبة مافوق حاضر
نیست. برایناساس، انسان جسمانی که از بالاترین مرتبة تعینات نازل شده است، تمام
مراتب مافوق را در خود دارد. همچنین، هر نشئه نیز گرایشهای خاص خود را به
همراه دارد. درنتیجه، انسان که از بالاترین مرتبه نازل شده، برخلاف سایر موجودات،
تمام گرایشهای الهی و عقلی و حیوانی را دارا میباشد و بالطبع چنین موجودی
مضطر به اختیار است.
ملخص الجهاز:
درنتیجه ، انسان که از بالاترین مرتبه نازل شده ، برخلاف سایر موجودات ، تمام گرایش های الهی و عقلی و حیوانی را دارا میباشد و بالطبع چنین موجودی مضطر به اختیار است .
ملاصدرا وحدت شخصی وجود را چنین معرفی میکند: وجود در یک حقیقت شخصی منحصر است که در موجودیت حقیقی هیچ شریکی ندارد و در عالم خارج دومی برای او نیست و در خانۀ وجود هیچ کس جز او ساکن نیست و هرچه غیر از واجب معبود در جهان وجود به نظر میآید تنها از ظهورهای ذات او و تجلیهای صفات اوست که صفات او نیز درحقیقت همان ذات اوست (صدرالمتألهین ، ١٩٨١، ج ٢: ٢٩٢).
این بیان ، همان نظریۀ عارفان است که مراتب هستی را ظهورات حضرت حق و در هر تجلی حقیقت وجود را حاضر میدانند، چرا که براساس نظریۀ وحدت شخصی وجود، هر تجلی و تعینی، اسمی از اسماء الهی میباشد (قونوی، ١٣٦٢، نص ١٤: ٥٦).
ازاین رو تمام کمالات مراتب مافوق بعینه حاضر و باطن مرتبۀ مادون است و صرفا به میزان تعین این مرتبه ظاهر میباشد.
اختیار انسان براساس تمایز احاطی، خداوند در تمام مراتب عالم حضور دارد و در هر مرتبه ای متعین به همان مرتبۀ ظاهر میشود و بالطبع حضرت وجود در آن مرتبه ، آثار خاص آن مرتبه را ظاهر میسازد.
براساس تمایز احاطی میتوان بیان کرد که انسان مادی برخلاف موجودات دیگر، تمام مشیت ها و اراده های مختلف مراتب ظهور را در خود دارد.
٢. براساس تمایز احاطی، وجود حضرت حق در تمام مراتب مادون خود بعینه حاضر است .