خلاصة:
مسأله شناخت و ارزیابی اعتبار آن، یکی از مباحث اساسی معرفتشناسی است و سرآغاز همه علوم میباشد. شناخت هستی و احوالات آن، فرع بر اعتقاد به امکان شناخت و صحت عملکرد ذهن و واقعنمایی یافتههای آن میباشد. فلاسفه اسلامی معتقدند که وقتی انسان به اشیای خارجی علم پیدا میکند، ماهیتی عین همان ماهیت خارجی در ذهن موجود میشود و فرق این دو ماهیت به این است که یکی به وجود ذهنی موجود شده است و دیگری به وجود خارجی موجود بوده است که وجود صورتهای اشیاء خارجی در ذهن را «وجود ذهنی» اشیاء میگویند.فلاسفه حکمت متعالیه نیز درباره حقیقت علم و آگاهی نسبت به اشیاء خارجی، به بحث و گفتگو پرداختهاند. عدهای گفتهاند که نسبت علم به موجودات عینی، همان حصول ماهیت شیء خارجی در ذهن است؛ صورت ذهنی ما، ظهور ماهیت و ذات شیء خارجی است. البته در مقابل این دیدگاه، اقوال دیگری مثل قول به شبح و اضافه نیز وجود دارد. ملاصدرا به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت قائل است و طبق این دیدگاه، حقیقت انطباق به این همانی و وحدت تشکیکی عینی وجود برتر ماهیت و وجود خاص آن بازمیگردد. در اصطلاح، سلسله تشکیکی وجود، هر مرتبه کاملتری بر مرتبه ناقصتر، منطبق است؛ یعنی نحوه وجود کامل است که انطباق بر ناقص را ایجاب میکند. به نظر حکمای اسلامی مسئله حکایتگری و انکشاف علم نسبت به معلوم و تطابق میان آندو متکی بر اتحاد ذاتی و ماهوی است؛ زیرا بیشک وجود خارجی با وجود ذهنی مغایرت دارد و هیچ کس نمیگوید در هنگام علم موجود خارجی به ذهن منتقل و نزد او حاضر میگردد. بلکه بیگمان وجودی دیگر و مستقل است. حکمای اسلامی از طریق اتحاد ماهوی میان وجود ذهنی و وجود خارجی فاصله میان ذهن و خارج را برداشته و کاشفیت و حکایتگری و انطباق را حل کردهاند.
ملخص الجهاز:
"به عبارت دیگر، وجود ذهنی نحوهای از وجود ماهیات است که در ذهن موجود میشود آثار خارجی آنها را ندارد ولی آثار دیگری مثل آگاهی و علم بر ماهیت آن شیء را به دنبال دارد و این همان چیزی است که باعث حصول علم، به ماهیت اشیاء است.
(مطهری، 1368: 9/233) به عبارت دیگر، وجود ذهنی نحوهای از وجود ماهیات است که در ذهن موجود میشود آثار خارجی آنها را ندارد ولی آثار دیگری مثل آگاهی و علم بر ماهیت آن شیء را به دنبال دارد و این همان چیزی است که باعث حصول علم، به ماهیت اشیاء است.
سید صدرالدین دشتکی شیرازی معتقد است اگر چه ماهیت اشیاء در ذهن پدید میآید، ولی به ماهیت کیف تبدیل میشود، یعنی شیء با توجه به ذاتش و بدون لحاظ این که در ذهن موجود باشد یا در خارج، حقیقت معینی ندارد تا گفته شود این حقیقت، موجود در ذهن است یا خارج، بلکه موجود خارجی به صورتی است که اگر در ذهن پیدا شود، انقلاب به «کیف» مییابد و اگر کیفیت ذهنی در خارج حاصل شود، عین معلوم خارجی میشود.
وجود ذهنی و وجود خارجی در عین تغایر ماهوی، امر واحدی را تشکیل میدهند که میتوان از تبدیل یکی به دیگری سخن گفت و هیچ منافاتی نیست که این دو واحد باشند و در عین حال هم در ماهیت مختلف باشند و اگر اتحاد ماهوی بین آنها برقرار باشد، ذاتیات و آثار وجود خارجی در ذهن حاصل میشود، مثلا صورت انسان در ذهن، جسم نامی حساس متحرک بالاراده میشود."