خلاصة:
رابطه تخیل و تفکر در خور، تامل است؛ به این معنا که آیا خلاقیتهای خیال میتواند منجر به اندیشهورزی و ادراک عقلی شود یا نه. فارابی خیال را برخوردار از خلاقیتهای ذومراتب و توانایی حفظ تصاویر محسوسات، تفصیل و ترکیب آنها، تصویرسازی از سایر صور و حتی معانی و مفاهیم میداند و بر آن است که انسان میتواند بر معقولات و معانی و مفاهیم، خواه عملی و خواه نظری، لباس خیال بپوشاند و آنها را به ادراک حسی مخاطب بنشاند. مخاطب پس از دریافت و ادراک حسی، با نردبان خیال به مرتبه معقولات بالا میرود. اگر این معقولات از برهان یا وحی اخذ شده باشند، سعادت را محاکات کنند، مخاطب بر نردبان خیال به مقام برهان یا وحی نزدیک میشود و به سعادت نایل میگردد. اگر کلیات و مفاهیم شامل شقاوت و نقص و رذیلت، جامه خیال بپوشند، مخاطب به حضیض شقاوت و رذیلت سقوط میکند.
ملخص الجهاز:
فارابی خیال را برخوردار از خلاقیتهای ذومراتب و توانایی حفظ تصاویر محسوسات، تفصیل و ترکیب آنها، تصویرسازی از سایر صور و حتی معانی و مفاهیم میداند و بر آن است که انسان میتواند بر معقولات و معانی و مفاهیم، خواه عملی و خواه نظری، لباس خیال بپوشاند و آنها را به ادراک حسی مخاطب بنشاند.
آیا خیال و تخیل، همواره مقدمه تفکر واقع میشود؟ یا خیال و تخیل، اساسا منجر به تفکر نمیشود و همیشه منتهی به توهم و بافتههای پوچ میگردد؟ یا هر دو صورت، امکان وقوع دارد و بحسب شرایط گوناگون، میتوان از تخیل به تفکر رسید یا در دایره تخیل باقی ماند و گردبافتههای خیال گردید؟ بدیگر سخن، آیا میتوان گفت بسیاری از کودکان، از تخیل و خلاقیت بالایی برخوردارند، ولی فاقد قدرت تفکرند؟ آیا تخیل و تصاویر ذهنی کودکان، میتواند به فرایند درست اندیشیدن تبدیل شود و بخشی از فرایند تفکر باشد؟ اگر پاسخ مثبت است، ایجاد چنین فرایندی متوقف بر چه شرایطی است؟ در شکلدهی این فرایند، جایگاه نهادهای اجتماعی و فرهنگی مانند هنر، هنرمندان و رسانهها، نیز جای درنگ دارد.
ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسی، ج2، ص324ـ 346؛ همو، طبیعیات الشفاء، کتاب النفس، ص51 ـ 53، همو، النجاة، تحقیق محمدتقی دانشپژوه، ص344ـ 346؛ همو، عیون الحکمة، تحقیق احمد حجازی، ص277ـ278؛ المبدأ و المعاد، 102ـ 103؛ همو، التعلیقات، تحقیق عبدالرحمن بدوی، ص23؛ همو، رساله النفس، تصحیح موسی عمید، ص30ـ 33؛ فارابی و فلسفه هنر دینی، ص59.