خلاصة:
تدوین راهبرد در شرکتها نیازمند شناختی است که از وضعیت محیط درونی و بیرونی شرکت صورت می پذیرد. این راهبرد عمو ما از فرهنگ سازمان تاثیر می پذیرد و شرایطی که بر سازمانها حاکم است ایجاب می کند که یکی ، راهبرد پیشرو را اتخاذ کند و دیگری راهبرد از نوع مدافع را برگزیند. گاهی نیز شرکتها، راهبردی را انتخاب می کنند که کارکنان سازمان را ناچار به پذیرش عادت ها و رویه هایی می کند که تا قبلا به صورت دیگری بوده است . به عبارت دیگر، ممکن است راهبرد برخی از سازمانها، فرهنگ آنان را تغییر دهد و در برخی نیز فرهنگ ، به سازمان حکم کند که راهبردی را اتخاذ کند. این پژوهش به تعیین روابط میان راهبرد و فرهنگ سازمانی می پردازد و با توجه به این که عوامل موثر بین متغیرهای مذکور را در سطح سازمان ها بررسی می کند، یک پژوهش بنیادی به شمار می رود. هم چنین از نظر نحوة گردآوری داده ها، این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش شامل شرکت هایی است که در صنعت ساختمان در کشور مشغول به فعالیت و سرمایه گذاری هستند. از آن جا که این تحقیق به صورت کمی به بررسی رابطه میان متغیرها می پردازد، نتایج آن قابل تعمیم به کل جامعه هستند. با توجه به داده های گردآوری شده از ٨٩ نمونه آماری ، می توان گفت که راهبرد در سطح کسب و کار و فرهنگ سازمانی ، با هم ارتباط متقابل دارند و وجود هر کدام از انواع فرهنگ در سازمان ، سبب می شود که نوع خاصی از راهبرد در سازمان تدوین شود و بر عکس ، هنگامی که راهبرد، طبق نوع شناسی اسنو- مایلز، از نوع خاصی در سازمان تدوین شود، می تواند بر تغییر شرایط فرهنگی سازمان تاثیر بگذارد و احتمال تغییر در نوع شناسی فرهنگ را در پی خواهد داشت . این پژوهش از نظر اینکه اولین مرتبه است که در شرکتهای سرمایه گذاری صنعت ساختمان در ایران ، به شناسایی راهبرد و شرایط فرهنگی پرداخته است در نوع خود بی نظیر است و می توان این را جزو نوآوری تحقیق به شمار آورد.
ملخص الجهاز:
با توجه به داده های گردآوری شده از ٨٩ نمونه آماری ، می توان گفت که راهبرد در سطح کسب و کار و فرهنگ سازمانی ، با هم ارتباط متقابل دارند و وجود هر کدام از انواع فرهنگ در سازمان ، سبب می شود که نوع خاصی از راهبرد در سازمان تدوین شود و بر عکس ، هنگامی که راهبرد، طبق نوع شناسی اسنو- مایلز، از نوع خاصی در سازمان تدوین شود، می تواند بر تغییر شرایط فرهنگی سازمان تأثیر بگذارد و احتمال تغییر در نوع شناسی فرهنگ را در پی خواهد داشت .
با مطرح شدن مدیریت راهبردی در نوشته های انسف در دهه ١٩٦٠این سؤال برای اندیشمندان مطرح شد که آیا شرایط فرهنگی سازمان بر تدوین نوع راهبرد تأثیر می گذارد؟ علاوه بر این ، در حالت متقابل ، هنگامی که سازمان تصمیم به اتخاذ راهبرد جدیدی می کند آیا احتمال آن وجود دارد که فرهنگ تحت تأثیر راهبرد جدید تغییر بکند؟ البته این مباحث ریشه در ادبیات مدیریت هم دارند.
این تحقیق به منظور این که مشخص کند آیا فرهنگ و راهبرد بر هم چه تأثیری دارند، هدف اصلی خود را چنین تعریف کرده است : «شناسایی ارتباط میان فرهنگ سازمانی و گونه های راهبرد تدوین شده در شرکتهای سرمایه گذاری در صنعت ساختمان » اهداف تحقیق ایجاب می کند که با توجه به وجود تحقیقات پیشین ، فرضیه هایی تدوین شوند و با به کارگیری روش تحقیق مناسب و گردآوری داده ها، به آزمون فرضیه ها پرداخته شود.
(1996), "Strategic Marketing Planning: Theory, Practice, & Research Agendas", Journal of Marketing Management, vol.