خلاصة:
پیامد گفتمان درختی در آفرینش اثر ادبی، ترسیم نمودار بیپایانی از مفاهیم و واژگان تثبیتشده در جهان گذشته، حال و آینده و معرفت قاببندی شده است. چنین رویکردی در خوانش متن، مرکزگرا و قلمرو محور است. در مقابل، گفتمان ریزوماتیک برهمزنندۀ نظم پایگانی ساختار اندیشهورزی است که ایدهها، مفاهیم و موضوعات گونهگون را در شبکهای از روابط همسطح و افقی به هم پیوند میدهد و اثر ادبی را چونان مجموعهای گرد هم آمده ارائه میکند که در خوانش آن بهجای جستجوی فهم معنای یکۀ اثر و دلالتی خاص، کارکردها و پیوندها پیگرفته میشود. این نوشتار، بی آنکه قصد برتریبخشیدن به یکی از این دو رویکرد را داشته باشد، به طور خاص به بررسی و بازگویی آراء دلوز و متفکرانی میپردازد که در نگرۀ خود به سوژه/ ابژه، من/ دیگری، مبانی فلسفی و معرفتشناختی گفتمان ریزوماتیک را فراهم کردهاند و در پی پاسخ به این پرسش است که: خوانش متنهای ادبی با رویکرد ریزوماتیک، چگونه و تا چه پایه میسر است؟
ملخص الجهاز:
"Hughes / ٣٦ شمارة ٣٢، تابستان ١٣٩٤ دکتر مریم رامین نیا طور مشخص در کتاب های مشترکش با فلیکس گتاری ، در تبیین گفتمان ریزوماتیک که مفاهیمی چون گردهم آمدگی ، تولید، ماشین میلگر، اندیشة افقی و کـوچگر را در مفهـوم دلوزی اش طرح می ریزد، هر نوع «من انگاری » را فسخ می کند و سرانجام به سـوبژکتیویتة جمعی ، ماشینی ، سوژة زدوده ، مرکز زدوده و در حال شدن نزدیک می شود.
بنابراین ، در خوانش متن ادبـی بـا رویکـرد ریزوماتیـک ، تفسـیر و تحلیل متن باید به این پرسش ها پاسخ دهد که : ١- کارکرد مفاهیم ، تولید معنا و تأثیرگذاری است یا ارائة معنا؟ ٢- متن ، مفاهیم را به شیوة استعلایی ارائه کرده یـا درون مانـدگار؟ در مـتن ، روابـط مفاهیم و آواها به طرز عمودی گسترده شده یا افقی ؟ ٣- متن بسان یک مجموعه و گردهم آمده است یا وحدت ارگانیک دارد؟ ٤- متن ، آغاز و انجام دارد یا می توان آن را از میان خواند؟ ٥- متن ، به مثابه ردیابی است یا نقشه نگاری ؟ ٦- متن ، «شدن » را به اجرا گذاشته یا «بودن »؟ در جستجوی پاسخ این پرسش هاست که خوانش متن ، می توانـد وظیفـة خـود را بـه درستی انجام دهد؛ چراکه تأکید دلوز در بازخوانی مـتن هاسـت کـه منطـق ریزومیـک را بیش از پیش آشکار می کند."