خلاصة:
پژوهش حاضر، سرفصلهای دروس رشتة آموزش زبان انگلیسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نظام آموزشی ایران را بر مبنای طبقهبندی بازنگری شدة بلوم بررسی کرده است تا میزان بازنمایی سطوح مختلف این طبقهبندی را در برنامههای درسی تعیین کند. بدین منظور، با استفاده از تحلیل محتوا، بسامد و نسبت اهداف مرتبط با بعد دانش (دانش واقعی، دانش مفهومی، دانش روندی و دانش فراشناختی) و بعد شناختی (به یاد آوردن، فهمیدن، به کار بستن، تحلیل کردن، ارزیابی کردن و آفریدن) تعیین شد. یافتهها نشان داد که در سرفصلهای دروس هر دو مقطع، نسبت مهارتهای تفکر سطح پایین (به یاد آوردن، فهمیدن و به کار بستن) مهارتهای تفکر سطح بالا (تحلیل کردن، ارزیابی کردن و آفریدن) بیشتر مورد توجه و تأکید قرار دارند. نتایج نشان داد که پربسامدترین هدف از لحاظ بعد شناختی، ردة فهمیدن در هر دو مقطع است. در خصوص بعد دانش، دانش مفهومی پربسامدترین و مؤید این مطلب است که به دست آوردن دانش به عنوان معیاری برای تضمین کیفیت آموزشی از دیدگاه طراحان برنامههای درسی در نظر گرفته میشود. علاوه بر این، سرفصلهای مورد بررسی، عمدتا فاقد ردههای دانش فراشناختی است و ردة فهمیدن/مفهومی نقش بسیار بارزی در برنامههای درسی هر دو مقطع دارد. نتایج حاکی از آن است که برنامههای درسی کنونی، مستلزم بازنگری است تا منعکسکنندة ابعاد دانش و شناختی تفکر انتقادی به منظور تسهیل در خودمختاری فراگیران باشد.پژوهش حاضر، سرفصلهای دروس رشتة آموزش زبان انگلیسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد نظام آموزشی ایران را بر مبنای طبقهبندی بازنگری شدة بلوم بررسی کرده است تا میزان بازنمایی سطوح مختلف این طبقهبندی را در برنامههای درسی تعیین کند. بدین منظور، با استفاده از تحلیل محتوا، بسامد و نسبت اهداف مرتبط با بعد دانش (دانش واقعی، دانش مفهومی، دانش روندی و دانش فراشناختی) و بعد شناختی (به یاد آوردن، فهمیدن، به کار بستن، تحلیل کردن، ارزیابی کردن و آفریدن) تعیین شد. یافتهها نشان داد که در سرفصلهای دروس هر دو مقطع، نسبت مهارتهای تفکر سطح پایین (به یاد آوردن، فهمیدن و به کار بستن) مهارتهای تفکر سطح بالا (تحلیل کردن، ارزیابی کردن و آفریدن) بیشتر مورد توجه و تأکید قرار دارند. نتایج نشان داد که پربسامدترین هدف از لحاظ بعد شناختی، ردة فهمیدن در هر دو مقطع است. در خصوص بعد دانش، دانش مفهومی پربسامدترین و مؤید این مطلب است که به دست آوردن دانش به عنوان معیاری برای تضمین کیفیت آموزشی از دیدگاه طراحان برنامههای درسی در نظر گرفته میشود. علاوه بر این، سرفصلهای مورد بررسی، عمدتا فاقد ردههای دانش فراشناختی است و ردة فهمیدن/مفهومی نقش بسیار بارزی در برنامههای درسی هر دو مقطع دارد. نتایج حاکی از آن است که برنامههای درسی کنونی، مستلزم بازنگری است تا منعکسکنندة ابعاد دانش و شناختی تفکر انتقادی به منظور تسهیل در خودمختاری فراگیران باشد.
ملخص الجهاز:
"برنامة درسی 2 ، سندی از پیش تعریف شده است که اطلاعاتی در خصوص اهداف کلی یادگیری، هدفهای درس، نتایج رفتاری، فعالیتهای آموزشی و شیوههای ارزشیابی creative thinking curriculum ارائه میدهد (دورنیه، 2007).
در همین راستا، با استفاده از طبقهبندی بازنگری شدة بلوم، پژوهش حاضر به تحلیل برنامههای درسی رشتة آموزش زبان انگلیسی در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد میپردازد تا نقاط ضعف و قوت آنها را از منظر تفکر انتقادی بررسی و میزان بازنمایی ابعاد شناختی و دانش را در این برنامههای درسیتعیین کند.
بعد فرایند شناختی بعد دانش آفریدن ارزیابی کردن تحلیل کردن به کار بستن فهمیدن به یاد آوردن دانش واقعی دانش مفهومی دانش روندی دانش فراشناختی شکل 1 طبقهبندی بازنگری شدة اندرسون و کراثول همانطور که در شکل 1 آمده است، طبقهبندی اندرسون و کراثول منعکسکنندة دو بخش اهداف است: اول، اسمها که توصیفکنندة محتوا (دانش) هستند و دوم، افعال که توصیفکنندة اموریاند که یادگیرندگان با آن محتوا انجام میدهند، یعنی فرایندهایی که آنها در تولید یا استفاده از دانش استفاده میکنند.
از این رو، میتوان نتیجه گرفت که در نظام آموزشی ایران سطوح بالای مهارتهای تفکر (بعد شناختی) به طور متعادل مورد توجه نیستند و همانطور که رزمجو و مدنی (2013) اظهار داشتهاند، تغییر به سمت مهارتهای سطح بالا چندان قابل ملاحظه نیست و در این خصوص برای گذر از وضعیت موجود، نیاز به توجه بیشتر است.
"Learning objectives in university Persian & English general language courses in terms of Bloom’s taxonomy" (Unpublished Master’s Thesis).
"Assessment of the curriculum of Turkish language teaching in the 2nd grade of primary education in terms of critical thinking skills"."