خلاصة:
یکی از مهمترین موضوعات تولیدی زمانسنجی است که مبنای بسیاری از تصمیمات نظیر تعیین تعداد کارگران و ماشینآلات باشد. یکی از رایجترین روشهای زمانسنجی استفاده از کرنومتر است که در آن پس از ثبت زمان مشاهدات، از ضریب عملکرد برای محاسبه زمان نرمال و از مقادیر الوانس برای تعیین زمان استاندارد استفاده می-شود. به دلیل اهمیت زیاد ضریب عملکرد، روشهای مختلفی برای تعیین آن ارائه گردیده، که رایجترین آنها روش وستینگهاوس است. متاسفانه علیرغم اینکه زمان اغلب پدیدهها در شرایط مختلف عملکرد غیرقطعی است، این روش از اعداد قطعی برای ارزیابی بهره میگیرد. لذا ممکن است نتایج حاصل از محاسبات با نتایج دنیای واقعی متفاوت باشد که این اختلاف در تولید با حجم بالا، اثر بسیار چشمگیرتری ایجاد کند. از اینرو در این مقاله، از منطق فازی به عنوان ابزار مفیدی جهت حل مسائل غیرقطعی دنیای واقعی استفاده شده و الگوریتمی برای تعیین ضریب عملکرد بر مبنای منطق فازی و روش وستینگهاوس ارائه گردیده است. همچنین مثال عددی با جزییات حل بیان شده که میتواند نتایج واقع بینانه تری نسبت به حالت قطعی داشته باشد.
ملخص الجهاز:
"همان طور که اشاره گردید در این روش از متغیرهای زبانی فوقالعاده، عالی، خوب، متوسط، کمی ضعیف و ضعیف استفاده میشود، سپس با توجه به درجة در نظر گرفته شده یک عدد قطعی از جدول1 لحاظ میگردد، اما نکتة حائز اهمیت آن است که در بسیاری از موارد براحتی نمیتوان مرز معینی برای درجات متوالی نظیر عالی یا فوقالعاده و یا ضعیف و خیلی ضعیف در نظر گرفت، به علاوه منظور نمودن تنها یک عدد قطعی به پدیدهای که دارای ماهیت غیرقطعی است از دقت مسأله میکاهد؛ بدین منظور در روش پیشنهادی برای هر فاکتور در روش وستینگهاوس بازهای تعریف میشود که بیشترین، محتملترین و کمترین مقدار هر فاکتور با توجه به عملکرد اپراتور در هر مشاهده را در بر داشته باشد.
یکی از پرکاربردترین روشهای تعیین ضریب عملکرد برای زمانسنجی با کرنومتر روش وستینگهاوس است که دارای چهار فاکتور است که در هر مشاهده برای هر فاکتور یک درجه و برای هر درجه یک عدد قطعی مشخص میشود، اما از آنجا که در این روش ممکن است براحتی نتوان مرز مشخصی میان درجات متوالی و یا برای هر درجه یک عدد قطعی خاص تعیین کرد، از منطق فازی برای رفع این مشکل استفاده شده به صورتی که برای مقدار هر درجه از فاکتورهای روش وستینگهاوس یک عدد فازی مثلثی اختصاص مییابد و با الگوریتم معرفی شده در بخش 3 زمان نرمال و در نتیجه زمان استاندارد محاسبه میگردد.
, (1946), "Time study and the fundamental nature of manual skill", Journal of Consulting Psychology, Volume 10, Issue 3, 146-153 Daschbach, J.
Journal of Applied Psychology, 28(6), 477-500 پینوشت -Westinghouse -Noora & Karami -Dunlap -Rumberger -Zerga -Cohen & Strauss -Anderson -Moores -Murrell - International Labour Office -Daschbach& Henry -Barnes - Nilsson -Kisko -Saunders -Ward -Schleifer & Shell -Kang -Jahan-Shahi - Mac Leod -Seong Ko et al -Wells et al -Schoff et al -Arbos"