خلاصة:
در پژوهش حاضر به روانسنجی از منظر قرآن پرداخته شده بدون اینکه قالب روانسنجی معاصر را با خود حمل کرده و به محضر قرآن ببرد و سوال پژوهش این بوده است که «از آیات قرآن در مورد سنجش¬روانی چه مفاهیمی برداشت می¬شود و چه ساختاری می¬شود به آن داد؟» به این منظور از روش مطالعه و شناسایی آیات مرتبط و بررسی مفهومی آنها و جمع-بندی و ساختار¬دهی آن به روش متعارف تفسیری قرآن به قرآن استفاده شده است. یافته¬ها نشان داده که قرآن «خود¬سنجی» را در دو سطح «هشیار» و «ناهشیار» و «دیگر سنجی»را در دو سطح «بین¬فردی» و «میدانی» مورد توجه قرار داده است. روانسنجی از دیدگاه قرآن «معیارمرجع» است نه «هنجارمرجع» و در ادامه به تفاوت این دو و محدودیت¬های آزمون «معیار¬مرجع» نیز اشاره¬ای شده است.
The purpose of the research was to have a look at the psychometrics from Koranic view without concerning the form of modern psychometrics. The research question was: "what concepts can be derived from Koranic verses about psychometrics and what structure can they have?"; thus in this research، the related verses were identified، studied، conceptually analyzed، summarized، and organized with the help of Koran by Koran interpretation. The findings showed that Koran has paid attention to "self-report" in two "conscious" and "unconscious" levels and to "other-report" in two "interpersonal" and "field" levels. From viewpoint of Koran، psychometrics is a "criterion-referenced" not "norm-referenced"; Koran has also mentioned their differences as well as the limits of "criterion-referenced" test.
ملخص الجهاز:
در سالهاي اخير نيز آزمونهایي در حوزه علميه قم ساخته شده است؛ برای مثال، آذربايجاني (1380) در پژوهشي با عنوان «آزمون جهتگيري مذهبي با تکيه بر اسلام» پرسشنامهاي تهيه کرده است؛ العاني (1384) يك پرسشنامه رفتار ديني، در دو فرم1و2 تهيه كرده است؛ جانبزرگي (1388) ساخت و اعتباريابي پايبندي مذهبي بر اساس گزارههاي قرآن و نهجالبلاغه را مورد همت خود قرار داده است؛ جديري (1388) به ساختن «مقياسرضامندي زناشويي اسلامي» اقدام كرده است؛ شريفي و همكاران (1387) «ساخت و بررسي ويژگيهاي روانسنجي پرسشنامه گرايشهاي معنوي» را به انجام رساندهاند؛ صفورائي (1388) براي ساختن «مقياسسنجش كارآمدي خانواده از ديدگاه اسلام» تلاش كرده است؛ اکبری و فتحیآشتیانی(1388) مقیاسی برای سنجش دنیاگرایی براساس متون دینی ساختهاند؛ عليمحمدي (1389) «مقياس شادكامي در اسلام» را تهيه كرده است؛ قديري (1388) براي سنجش «هدف در زندگي با تكيه بر اسلام» مقياسي را تهيه كرده است؛ كلانتري و فتاحي (1389) پرسشنامهاي را با عنوان «گرايش به ذكر» تهيه و اعتباريابي كردهاند؛ كاوياني (1388) به ساخت و روانسنجي آزمون «سبك زندگي اسلامي» اقدام كرده و در سال (1389) «روششناسيِ ساخت يك مقياس اسلامي (معيار مرجع)، ويژگيها و محدوديتهاي آن» را مورد بحث قرار داده است؛ مسيح و همكاران (1390) «ساخت و روانسنجي مقياس مديريت اسلامي» را به انجام رساندهاند؛ ميردريكوندي (1388) «مقياسسنجش عقل» را تهيه كرده است؛ نيكصفت (1386) «روشهاي سنجش شخصيت از منظر دين و روانشناسي» را توضيح داده است؛ ولیزاده و آذربایجانی (1389) «آزمون اولیه سنجش حسادت با تکیه بر منابع اسلامی» را تهيه كردهاند.
اين پژوهشها بسيار ارزشمند هستند و نقطه عطفي در روانسنجيِ مفاهيم اسلامي به شمار ميروند، لكن هدفي كه اين پژوهش در صدد رسيدن به آن است، مورد نظر هيچكدام از پژوهشهاي پيشين نبوده است؛ هيچكدام از آنها از ابتدا با نگاه تأسیسی، وارد قرآن نشده و به اين سؤال نپرداختهاند كه چه مفاهيمي در باب سنجش رواني از قرآن دريافت ميشود و چگونه ميشود آن را ساختارمند كرد؟ 1ـ اسلام و ايمان حالت پيوستاري دارد اسلام و ايمان اسلامی به صورت همه یا هیچ نیست، بلكه یك پیوستار بسیار بزرگ است كه مراتب بسیار پایین و مراتب بسیار بالا دارد.