خلاصة:
مبحث علم و دین یکی از چالشبرانگیزترین مباحث از گذشته تا حال بوده است و دانشمندان بسیاری در حوزههای گوناگون و با رویکردهای متفاوت نسبت به آن اظهار نظر کردهاند؛ لذا تنقیح و تعیین نسبت میان علم و دین که به مناسبات بعدی هر دو در حوزه تولید علم دینی تاثیر شگرفی میگذارد، ضروری مینماید. حضرت آیتالله جوادی آملی به فراخور این نیاز و ضرورت، در این زمینه نظریه علم دینی ارائه کردهاند که این نوشتار به بررسی، تبیین و پیامدهای آن پرداخته است. ایشان پیرامون نسبت رابطه علم و دین معتقدند که این نزاع به وجود آمده، تخیّلی و ناشی از کجفهمی و ناصواب این نسبت میباشد و با این اندیشه که دین و عقل هیچگاه رهاورد همدیگر را نفی نکردهاند، بر آن است که باید علم اعم از تجربی، طبیعی و انسانی (که محصولات عقل تجربی و تجریدیاند) با دین در یک حریم معرفتی مطرح و پردازش شوند. بنابراین تقسیم علم به دینی و غیر دینی اشتباه است و همان گونه که علوم موجود و منصوص در منقولات دینی، مطالعه کتاب تشریع الهی است، علوم دیگر مانند فیزیک و شیمی که به مطالعه صنع الهی میپردازند، مطالعه کتاب تکوین است و دینی میباشند.
Since time immemorial، the relationship between religion and science has been and still is one of the most controversial and challenging debates amongst the intellectuals. The scholars of different fields of studies، with varying approaches، have addressed the topic in one way or the other. Now، it is necessary to designate the relationship between science and religion; for it would play an extremely important role in producing religious science. Fortunately، the Grand Ayatollah Javadi Amuli، treated the topic and this paper studies his notion of religious science and its implications. According to him، the very long-lasting dispute between religion and science is a story made up of misunderstandings. Neither science and nor that of religion، he holds، negates one another’s achievements. Thus، all sciences including the empirical، natural and humanities (which are the products of abstract and empirical intellect) should be put and processed within an epistemic framework. Hence، dividing science into different religious and non-religious forms، therefore، seems to be of no value. According to his analysis of the topic، the books containing divinely instructions deal with the legislative book of Allah whereas the books relevant to physics and chemistry address the existential productions of Allah. That being the case، both religious knowledge and empirical sciences، deal with the legislative and existential [creational] books of Allah accordingly.
ملخص الجهاز:
ایشان معتقدند که کلیات و رئوس مطالب علمی و دینی مربوط به هدایت بشریت در قرآن کریم آمده و عقول، حس و تجربه موظّف به کشف دیگر مسائل و جزئیات آن هستند که رهاورد آنها اگر صحیح، قطعی و علمی یا مفید طمأنینه باشد، در هندسه شناخت و معرفت الهی و دینی از جایگاه خاصّ خود برخور است.
پس از آن برای برخی این پرسش به مطرح شد که آیا دین میتواند در حوزه علم و مسائل مربوط آن دخالت داشته باشد یا خیر؟ دو جریان در قبال خاستگاه اخیر به وجود آمد؛ یکی ورود آن تجربه به دین اسلام بدون هیچ ملاحظه در تفاوتهای بنیادین اسلام و مسیحیت و دیگری انتقال تجربه یک دین تحریف شده به یک دین ثابت، جاودانه و جامع همچون اسلام، در حالی که باید نسبت دین اسلام به طور جداگانه با علم ـ البته متفاوت از نوع مطالعهای که پیرامون دین مسیحیت با علم انجام شد ـ مورد مطالعه و واکاوی جدّی قرار داد (جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، 1378: 165ـ167؛ همان، 1386: 108 و 109؛ سروش، قبض و بسط تئوریک شریعت، 1371: 279ـ281).
اما تدیّن، علاوه بر اینکه به آن گزارهها علم پیدا کرده، به آنها نیز ایمان هم میآورد؛ یعنی عقل نظری او که وظیفه علم به گزارهها را به عهده داشت، با عقل عملی که عمل به معلومات را مدیریت میکند، با هم در تدیّن جمع میشوند (جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، 1386: 20ـ22؛ همان، 1378: 149 و 150)؛ بنابراین، وجود عالم بیعمل یا محققان دینی که کافر و حتی چه بسا معاند هم هستند، دال بر این مطلب است.