خلاصة:
مناسبات نبی و فیلسوف در فلسفه سیاسی اسلامی همواره موضوع بحث و گفتگو بوده است . این مسئله به ویژه در پاره ای از آثار فیلسوفان مسلمان به گونه ای مناقشه آمیـز فهـم شده است . برای مثال برخی از برتری فیلسوف بر نبی در فلسفه سیاسی فـارابی سـخن بـه میان آورده اند. در عین حال این مسئله در فلسفه دیگر متفکران مسـلمان از جملـه فلسـفه متعالیه صدرالمتالهین شیرازی نیز جای بحث دارد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که جایگاه نبی در مقایسه با فیلسوف در فلسفه ملاصدرا چگونه تقریر شده است ؟ مـدعا ایـن است که با توجه به آثار ملاصدرا، جایگاه نبی در این فلسفه بـرخلاف آنچـه در مباحـث برخی فیلسوفان مسلمان آمده است ، فارغ از هر گونه ابهامی مطرح و در آن ضـمن تبیـین جایگاه فیلسوف ، بر برتری نبی بر فیلسوف حکم شده است . روش تحقیق در مقالـه منطـق درونی و توصیف و تحلیل متن است . تمرکز نوشته حاضر بر مبحث تمـایزات و اوصـاف نبی از فیلسوف و جایگاه هر یک در اندیشه و فلسفه سیاسی صـدرالمتالهین اسـت . شـاید
بتوان گفت یکی از نتایج بحث این است که به منازعه و چالش برتری فیلسوف بر نبـی در فلسفه سیاسی اسلامی خاتمه میدهد.
ملخص الجهاز:
درواقع نه آن گونـه کـه برخـی از صـاحب نظران معتقدند و بر اساس آن دیدگاه ملاصدرا را ذیل مباحث دیگر فیلسوفان مورد اشـاره قرار میدهند و بر این نظرند که صدرالمتألهین به نوعی به ارائـه توضـیح و رفـع ابهـام از چنین دیدگاهی در فلسفه اسلامی پرداخته است (داوری، ١٣٧٨) بلکه نگارنده بـر ایـن بـاور است که ویژگی دستگاه حکمت متعالیه چنین وضعیتی را روشن میسازد و بر اساس آن به ارائه نظر در این زمینه بر مبنای مختصات این دستگاه میپردازد.
اوصاف سه گانه نبی خصلت نخستین در نظر ملاصدرا این است که نفس ناطقه او در جهت قوه نظریه بـه مرتبه اعلای صفا و درخشش برسد تا بدانجا که شباهت کامل به روح اعظم ، یعنـی عقـل کلی عالم پیدا کند و بالنتیجه هر گاه بخواهد، با روح اعظم اتصال کلی یابد؛ بدون آن کـه نیازی به فکر و تأمل داشته باشد تا در نتیجه اتصال به روح اعظـم ، علـومی لـدنی بـدون وساطت تعلیم بشری بر او افاضه گردد.
نبی، خلیفه خدا صدرالدین شیرازی در ادامه و برای تکمیل مباحث خویش بر این نظر است کـه جـای هیچ گونه شگفتی و تعجب نیست که در بعضی از نفوس یک قدرت و نیـروی کمالیـه ای باشد که مورد تأییدات الهی و مبادی عالیه وجود بوده و بـه علـت داشـتن ایـن قـدرت و نیروی کامل و مؤید به تأیید الهی، به منزله نفس مدیر و مدبر در کلیه عالم محسوس بوده باشد.