خلاصة:
تعامل انسان با محیط زیست، همواره مورد توجه دانشمندان و متخصصان حیطه های گوناگون علمی بوده است. دهه های متمادی است که اثبات شده است بهبود رابطه انسان با محیط زیست در وجوه گوناگون، لزوما متاثر از نگرش ها، احساسات و دیدگاه های آن ها به محیط زیست است، درحالی که بررسی احساسات زیستمحیطی بهصورت مجزا در ایران، سابقهای نداشته است. احساسات زیست محیطی که دارای دلالت های وظیفهگرایی و تعلقمندی هستند، تاثیری مهم بر انواع رفتارها در قبال محیط زیست دارند. این پژوهش بهروش پیمایش و نمونهگیری طبقهای و خوشهای تصادفی از ساکنان بالغ شهر تهران و با استفاده از پرسشنامه محققساخته، به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساسات زیست محیطی و سازوکارهای (مکانیسم های) مربوط پرداخته است. نتایج نشان میدهد میانگین احساسات زیست محیطی شهروندان تهرانی در مقیاس صفر تا صد، بین 1/62 تا 1/65 است که متوسط به بالا تلقی می شود. روابط دومتغیره بین جنس، ارزش های زیست محیطی، تجربه ارتباط با طبیعت، جامعهپذیری زیست محیطی و دینداری، با متغیر وابسته معنادار است. در تحلیل رگرسیون چندگانه، مدل نظری، بیش از 64 درصد از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین کرده است. نتایج تحلیل مسیر نیز از طریق تاثیرگذاری بر تجربه ارتباط با طبیعت، بیشترین تاثیرگذاری را درمورد متغیر ارزش های زیست محیطی و درنهایت، تاثیرگذاری بر متغیر وابسته با میزان اثر کل 578/0 به دست داده است.
Interaction between human and his environment is always in consideration from scientists and scholars across various scientific spheres. For decades there are not any doubts that Enhancement of connection between human and nature in various forms is necessarily influenced by their attitudes، feelings and perspectives toward this environment. However، examining of environmental emotions separately in Iran has not any record. Environmental emotions with implications of sense of duty and belonging to nature have an important impact on types of behavior towards nature. This research using survey method and random stratified cluster sampling of total mature residents of Tehran city and also structured questionnaire has studied social causes and related mechanisms which influence environmental emotions. Findings show that the mean of environmental emotions of Tehran residents in a numerical scale between 0 to 100 is about 62.1 to 65.1 which are considered above average level. In bivariate relationships between sex، environmental values، experience of connection to nature، environmental socialization and religiosity with dependent variable، statistical significance was confirmed. In multiple regression، theoretical model could explain about 64% of dependent variable’s variation. Results from path analysis also give the most effect abbot environmental values on experience of connection to nature and then on dependent variable with total effect about 0.573.
ملخص الجهاز:
هرچند در آسيب شناسي رفتارهاي انساني در قبال موضوع هاي زيست محيطي، عمدتا بر نقش نگرش و به ويژه بعد شناختي آن تأکيد شده است (ساتن ، ٢٠٠٧)، اما بايد توجه کرد که احساسات زيست محيطي به عنوان بخشي از سازة نگرش ، در تعيين رفتارهاي انساني درمورد موضوع هاي زيست محيطي حائز اهميت بسيار زيادي است (مير و همکاران ، ٢٠٠٤؛ ويلالوبوس ، ٢٠١٣؛ هيندس و اسپارک، ٢٠٠٧؛ کالس و همکاران ، ١٩٩٩؛ پولي و اوکونر، ٢٠٠٠؛ گينرسورولا، ١٩٩٩؛ برگلر و ويجنس ، ١٩٨٩؛ شرکه ، ٢٠٠٨؛ کلوزينگ و همکاران ، ٢٠١٠: ٢٩٢)؛ واقعيتي که بررسي آن در جامعه شناسي محيط زيست در ايران هيچ گونه پيشينه اي ندارد و در ادبيات جهاني نيز عمر کوتاهي به اندازة دهه هاي اخير داشته است .
هرچند احساس ، سازه اي روان شناختي است ، اما از آنجاکه بخش عمده اي از آن و نيز عوامل مؤثر بر ايجاد آن ، به ويژه مورد اطلاق آن در اين پژوهش (محيط زيست ) ماهيتي اجتماعي دارد، در اين پژوهش به تمايل هاي احساسي در بين شهروندان تهراني به محيط زيست که داراي دلالت هاي وظيفه گرايي (احساسات مربوط به مسئوليت در قبال محيط زيست ) و تعلق گرايي (احساس يکيبودن و پيوند با محيط طبيعي) هستند و بررسي عوامل اجتماعي تأثيرگذار بر آن پرداخته مي شود.
مدل نظري پژوهش براساس چارچوب نظري بالا، فرضيه هاي اين پژوهش عبارت اند از: بين متغيرهاي جمعيت شناختي و احساسات شهروندان تهراني به محيط زيست (احساس وظيفه گرايي و احساس تعلق ) ارتباط وجود دارد.