خلاصة:
مقالة حاضر، جستاری تحقیقی در تاریخ عرفان اسلامی است که بـه معرفـی و بحـث دربـارة زنـان عاقلـة مجنونـه می پردازد. بخش اول مقاله ، مباحث نظری دربارة جنون عرفانی و مبانی آن است . شیوة ارائة این مباحـث براسـاس آرا و دستاوردهای صاحب نظران کلاسیک در عرفان اسلامی اسـت . در بخـش دوم مقالـه ، ضـمن بررسـی رفتـار و اندیشه های عقلای مجانین ، نام و احوال چند تن از مجانین العقـلای زن ، بـراسـاس منـابع محـدود تـاریخی ، ذکـر می شود. نخستین کتابی که به تصوف و تعبد زنان پرداخته است ، ذکر النسوه المتعبدات الصوفیات نوشـتة ابوعبـد الرحمن سلمی است . پس از آن ، در صفة الصفوه ابن جوزی و عقلاءالمجانین نیشابوری می توان احوال ایـن زنـان را یافت . مسئلة پژوهش حاضر این است که آیا در طول تاریخ برخی زنان نیز احوالات عرفانی خـاص داشـته انـد و در زمرة عقلای مجانین جای گرفته اند؟ براساس اطلاعاتی که از منابع درجة اول فراهم می شود می توان به این پرسش پاسخ مثبت داد. روش این تحقیق تاریخی و کتابخانه ای است .
ملخص الجهاز:
مسئلة پژوهش حاضر این است که آیا در طول تاریخ برخی زنان نیز احوالات عرفانی خـاص داشـته انـد و در زمرة عقلای مجانین جای گرفته اند؟ براساس اطلاعاتی که از منابع درجة اول فراهم می شود می توان به این پرسش پاسخ مثبت داد.
امـا ذیـل مفهـوم بحث برانگیز عقلای مجانین ، که تاکنون فقط دربارة مردان آن گروه سخن گفتـه شـده اسـت ، از زنانی رستگار و صاحب فراست نیز نام برده شده است .
) در کتاب مشهور خود بـه نـام عقـلاءالمجـانین (تنهـا اثـر مستقل دربارة عقلای مجانین )، دربارة مبانی جنون و احوال صاحبان آن سخن می راند و اسـامی این دسته از عارفان را، که به دیوانگان حقیقت مشهورند، برمی شمارد.
گـروه دوم در اوج احـوال عشق به جنون رسیدند که نویسندة بزرگی نظیر نیشابوری کتاب خود را بـه ذکـر نـام مـردان و زنان این طایفه و شرح دل دادگی و بیان علل بنیادی جنون ایشان اختصاص داد.
ابن جوزی از تعداد اندکی از این زنان نام می برد که به جـز یـک مـورد (زهراء والهه ) نام دیگران در کتاب نیشابوری ذکر شده است .
حیونه نیز از زمرة زنان متهجد و عارفی اسـت کـه فقط نیشابوری به ذکر احوال وی پرداخته است .
١. عوسجه در کتاب عقلاءالمجانین نیشابوری ، که قدیمی ترین اثر مستقل دربارة جماعـت مـذکور اسـت ، از زنی به نام عوسجه سخن گفته شده است .
در نفحاتالانس دربارة نه تن از این زنان مجنونه و گمنام که ذوالنـون بـا آنان دیدار و گفت وگو داشته ، سخن رفته است .
نام این زن فقط در صفة الصفوه ذکر شده است .