خلاصة:
ماوراءالنهر اگرچه در قرون نخستین و میانه هجری منشا جوشش علوم و فرهنگ اسلامی و شکل گیری حکومت های بزرگ بود، اما در قرون اخیر به حاشیه رانده شد و پس از شکل گیری حکومت های محلی در فرارود، روابط این منطقه با مناطق مرکزی دنیای اسلام تقریبا قطع شد. در پیامد آن انزوا، فرایند اضمحلال درونی فرهنگی ، علمی ، اجتماعی و سیاسی تکمیل شد و به محض ظهور نخستین قدرت استعماری که تمایل های توسعه طلبانه داشت ، این سرزمین طعمه ای راحت الحلقوم تلقی شد. امپراتوری تزاری همچون همه رقبای اروپایی خود به توسعه طلبی و کشورگشایی و ایجاد مستعمرات برای خود تمایل داشت . از اوایل قرن نوزدهم فرایند اشغالگری از استپ قزاق آغاز شد و با یک برنامه ریزی حدودا سیساله کل منطقه مسخر گردید. در پی اشغال نظامی و تحت الحمایگی قدرت های محلی، روش های گسترده و متفاوت فرهنگی، علمی، آموزشی، اداری و اقتصادی استعماری به کار گرفته شد تا این سرزمین کاملا در روسیه مستحیل شود. نقطه ثقل این سیاست ها، روش های فرهنگی و اجتماعی در جهت هویت زدایی و عقب نگه داشتن بود. ممانعت از ایجاد نظام آموزشی مدرن در کنار مصادرة اوقاف ، اسکان اتباع مسیحی در فرارود و ترویج مظاهر فرهنگ روسی ؛ بسط زبان روسی و در هم ریختن ساختارهای سنتی نظام اجتماعی ، دامن زدن به اختلافات مذهبی و حمایت از عالمان مرتجع در برابر جریان های اصلاح طلب و نوگرا، از مهم ترین این روش های استعماری بود.
ملخص الجهاز:
روس ها در راه خانات فرارود در این شرایط فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی اوایل تا اواسط قرن نوزدهم در فرارود، امپراتوری استعماری روسیه در حال تثبیت سلطۀ خود بر استپ های قزاق بود؛ کاری که تا حدود سال های ١٨٤٠ به پایان رسید.
اگرچه نخستین اقدامات نظامی روسیه برخی قدرت های اروپایی، به ویژه بریتانیای کبیر را که نگران مستملکات خود در هند بود به اعتراض واداشت ، اما وزیر امور خارجه روسیه در نوامبر ١٨٦٤ با ارسال نامه ای مشحون از نکات زیرکانه به تمام قدرت های اروپایی، درصدد رفع این نگرانی برآمد و نوشت تنها انگیزة روسیه دستیابی به مرزهای مطمئنی است که در برابر تهاجمات و یورش های مرزی قابل دفاع باشد، از این رو امپراتوری روسیه ملزم است تا آنجا که به حدود و ثغور کشورهایی باثبات برسد، به پیشروی خود ادامه دهد و آن گاه از پیشروی بازخواهد ایستاد و برای دفاع از مرزهایش ، رشته استحکاماتی ایجاد خواهد کرد و به ایلات و عشایر تاراجگر خواهد آموخت که داد و ستد، از ایلغار (غارت ) بهتر است و مواهب «تمدن غرب » را به آنها ارزانی خواهد داشت (اشپولر، ١٣٧٦: ١٠٣ـ١٠٢).
فرمانداری کل ترکستان در این زمان تمام سرزمین های فرارود به جز دو خان نشین که آنها نیز تحت الحمایه محسوب میشدند، جزو قلمرو روسیه تزاری قرار داشت و طبعا نیازمند یک سازماندهی منظم اداری برای اداره متمرکز خود بود.