خلاصة:
این مقاله تلاش می کند با تمرکز بر مدرنیته به عنوان اصلی ترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورت های متکثر رویارویی و مواجهه ایرانیان با این تمدن را قالب بندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم به عنوان مهم ترین جلوه تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعه ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده در مقاله، مجموعه مواجهات جامعه ایران با تمدن غرب تحت سه مقوله غرب شیفتگی، غرب گزینی و غرب گریزی تیپ بندی شده است. از بین این سه تیپ، دو مورد نخست، حاوی زیرمجموعه هایی نیز هستند که به شکل بارز از یکدیگر متمایز و تعریف شده اند و برای هر تیپ و زیرمجموعه های آنها مجموعه نمایندگان فکری و نمونه های استنادی ارائه شده است. مقاله تیپ شناسی حاصل شده، به عنوان اساس فهم تعامل ذهنی جامعه ایران با آنچه از آن به عنوان کلیت تمدن غرب یاد می شود، در حوزه مطالعات میان فرهنگی و سیاست بین الملل توصیه می شود.
ملخص الجهاز:
تیپ شناسی نحوة مواجهۀ روشنفکران و نخبگان ایرانی با تمدن غرب 1 غلامرضا خواجه سروی 2 رضا صمیم 1 رضا کاوند تاریخ دریافت : ١٣٩٤/١١/١ تاریخ پذیرش : ١٣٩٥/٦/٨ چکیده این مقاله تلاش میکند با تمرکز بر مدرنیته به عنوان اصـلیتـرین نمـود و سـیمای تمـدن غـرب ، صورت های متکثر رویارویی و مواجهۀ ایرانیان با این تمدن را قالب بندی کند.
این مطالعه به دنبال آن اسـت تـا با تیپ شناسی از جریان های فکری جامعـۀ ایـران ، شـناخت بهتـری از نحـوة مواجهـۀ جامعـۀ روشنفکری و نخبگان جامعۀ ایران با تمدن غرب را مورد بررسی قرار دهد.
خســروپناه موفــق بــه ارائــۀ تقسـیم بنـدی خـوبی شـده ، امـا نبایـد از نظـر دور سـاخت کـه تقسـیم بنـدی او فقـط شـامل جریان های فکری متعلق به علم دینی اسـت و او از ایـن منظـر بـه نحـوة مواجهـۀ ایرانیـان بـه تمدن غرب پرداخته است .
تیپ شناسی مواجهۀ جامعۀ ایران با تمدن غرب مدرنیته ، به عنوان امر حادث در بستر غربی فرایندی در تاریخ و زندگی انسان غربیست ، امـا تجدد به عنوان امر حادث در بستر غیرغربی، پروژه ای است که هر چند بعـدها ممکـن اسـت به یک فرایند تبدیل شده باشد، اما در بستری که مبانی متمایزی نسبت به بستر اصلی داشـته ، روی داده است .
از سوی دیگر، جمشید بهنام پیرامون مدرنیته و مفـاهیم وابسـته بـه آن چنـین مـیگویـد: «آنچه غربیان از مدرنیته درک میکنند، مفهومی است که در حوزة فرهنگی دیگری شـکل گرفته ، درحالیکه مراد محققان ایرانی از این اصطلاح تجدید حیات فرهنگ ایرانی با توجه به تمدن غرب و نوعی تلفیق فرهنگ خودی با ارزش ها و باورهای جدید بوده اسـت ».