ملخص الجهاز:
به نظر من با پدیدهای روبهرو هستیم که چیزی از جنگ و خشونت،بینوایی،سرکوبی (حقوق بشر)و نابودی طبیعت و محیطزیست کم ندارد:از بین رفتن نظم به معنای جهانی که لگامش گسیخته و چراغ هدایتی فرارراه خود ندارد (بیهنجاری)و اضمحلال تار و پود اجتماعی (گسیختگی).
در چنین اوضاعی هرکس فقط به فکر سود و زیان خویش است و برای پرداختن به این قبیل مسائل انگیزهای ندارد زیرا تصور همه این است که همبستگی و انسجام اجتماعی به پایینترین حد خود رسیده است.
و این است چشمانداز آینده:افزایش بیوقفه بهرهوری،همراه با انعطاف بازار کار و جهانی شدن،مفهوم دیرینه شغل،شغلی را که بیشتر روزهای زندگانی را پر کند و حقوق آن برای تشکیل خانواده کافی باشد،از بین میبرد.
3-بازسازی/حل و فصل منازعات/ آشتی بعد از جنگها حتما اگر بسیاری از درگیریهای خشونتبار جهان معاصر ناشی از بیهنجاری/گسیختگی نباشند پیامد آنها میتواند در همین جهت باشد.
آدمها خود برای رشد و توسعه خود دست به کار میشوند؛رشد و توسعه دادن دیگران اساسا به معنای پیوند زدن فرهنگ و ساختار است،خواه این امر در خدمت منافع فرستنده باشد و یا نباشد.
اگر چنین اتفاقی بیفتد میتواند دو پیامد مفید در بر داشته باشد:از بین بردن نوعی بیهنجاری/گسیختگی که در سطح جهان وجود دارد،از طریق نزدیک کردن کشورها به یکدیگر به شیوهای افقی(از موضع برابر)و متقابل با برخوردی سازنده با این معضل بزرگ،از جمله با ابزارهایی مانند شوراهای دوجانبه و چندجانبه.
به بیانی دقیقتر همه توجه ما باید بر توسعه اجتماعی راستین معطفوف گردد،به این معنا که برای ایجاد جامعههای انسانی نیرومندتر،منسجمتر و همبستهتر که بیهنجاری و گسیختگی کمتری از امروز داشته باشد،کاری صورت گیرد.