خلاصة:
سیاستهای استعماری ایالات متحده بیارتباط با ویژگیهای فرهنگی این کشور نیست، ویژگیهایی که در آستانه ورود به قرن بیست و یکم تا حدود زیادی کارایی خود را از دست دادهاند فردگرایی،سادهنگری و برتریطلبی از ویژگیهای فرهنگی آمریکاست که به اعتقاد پارهای از مدیران این کشور در تقابل با فکر جهانی شدن است.با اینکه آمریکائیها بارها تاوان این خود بزرگبینی را در اقصی نقاط جهان پرداختهاند بااینحال هنوز حاضر نیستند از سیاستهای توسعهطلبانه خود دست بردارند و از همین زاویه است که مدیران بلندپایه آمریکایی،امروز با نگرانی از آینده، میگویند:اگر آمریکا میخواهد همچنان به عنوان رقیبی نیرومند در عرصه جهانی باقی بماند باید در این ویژگیها تجدیدنظر کند. مطلب ذیل صرفا برای آشنایی با این ویژگیها و نقطه نظرات مدیران آمریکایی به چاپ میرسد و به معنی تایید همه محورهای آن نیست.
ملخص الجهاز:
ارزشهای فرهنگی آمریکا مانع جهانی فکر کردن منبع: BUSINESS FORUM ترجمه از:فرشته امین اشاره سیاستهای استعماری ایالات متحده بیارتباط با ویژگیهای فرهنگی این کشور نیست، ویژگیهایی که در آستانه ورود به قرن بیست و یکم تا حدود زیادی کارایی خود را از دست دادهاند فردگرایی،سادهنگری و برتریطلبی از ویژگیهای فرهنگی آمریکاست که به اعتقاد پارهای از مدیران این کشور در تقابل با فکر جهانی شدن است.
با اینکه آمریکائیها بارها تاوان این خود بزرگبینی را در اقصی نقاط جهان پرداختهاند بااینحال هنوز حاضر نیستند از سیاستهای توسعهطلبانه خود دست بردارند و از همین زاویه است که مدیران بلندپایه آمریکایی،امروز با نگرانی از آینده، میگویند:اگر آمریکا میخواهد همچنان به عنوان رقیبی نیرومند در عرصه جهانی باقی بماند باید در این ویژگیها تجدیدنظر کند.
با توجه به ارزشهای فرهنگی،مشاهدات شخصی و ادراکات،این مقاله برنامهای را ارائه میدهد که بر این موانع غلبه کرده و راهگشای باز کردن فکر و شناخت بیشتر و در نتیجه جهانی فکر کردن است.
این وابستگی متقابل در حوزه تجارت همهجا دیده میشود و مثال آن پیمانهای (به تصویر صفحه مراجعه شود) چندجانبه استراتژیک یک کارخانه اتومبیلسازی مزدا است(با کارخانه فورد در آمریکا و مکزیک، با سوئیس در تولید موتورهای دیزلی و با سانیو در تولید رادیوی ماشین در مالزی)تفکر جهانی برای مدیران آمریکایی بخصوص به علت موفقیت ژاپنیها در رقابت با شرکتهای آمریکایی در صنایع روبات و میکرو الکترونیک لازم است.
حائز اهمیت است که همین موانع فرهنگی که باعث عدم تفکر جهانی میشود منجر به بیتوجهی به مسایل زیستی و زیست محیطی نیز خواهد بود.
هدفهای جدید و درک وسیعتر باعث اعمال مدیریتی میشود که زاییده جهانی فکر کردن است نه فکر کردن به موانع فرهنگی آمریکا.