خلاصة:
بر اساس مکتب فراتاریخی میتوان هر نظام اندیشهگانی را با نظامی دیگر مقایسه کرد، به شرطی که حول یک محور مشابه شکل گرفته باشند. بر همین اساس در این مقاله نشان میدهیم که با وجود تفاوتی که میان اندیشة خیّام و نظام اندیشهگانی بودیسم وجود دارد، میتوان نظام اندیشهگانی خیّام را در چهارچوبِ چهار حقیقتِ شریف بودیسم تحلیل کرد. زیرا اندیشة محوری هر دو نظام فکری صیرورت یا نپایندگی است. صیرورت و نپایندگی، حقیقت شریف اوّل و حقیقت رنج است. اما این صیرورت فیالذاته نه در اندیشة بودا و نه در اندیشة خیّام بد و تناقضآفرین نیست؛ بلکه هنگامی این رنج خود را آشکار میکند که انسان به امور نپاینده و گرفتار در چرخة صیرورت دل میبنندد. این دومین حقیقت شریف است. رنج در هر دو نظام اندیشهگانی به تناقضی معطوف است میان دلبستگی و عطش به بقای در عالم و نظام نپاینده و بیثبات عالم. اصلیترین راه حل در هر دو نظام فکری، حضور در لحظه و زندگی در حال با آگاهی تمام عیار است، این حقیقت شریف سوم و چهارم است. گرچه حضور در لحظة بودیسم با خیّام از جهاتی مانند آگاهی و مراقبه متفاوت است.
ملخص الجهاز:
بررسی اندیشۀ خیام در چهارچوب چهار حقیقت شریف در بودیسم ( علمی – پژوهشی) * دکتر کلثوم قربانی جویباری ١ چکیده بر اساس مکتب فراتاریخی میتوان هر نظام اندیشه گانی را با نظامی دیگر مقایسه کرد، به شرطی که حول یک محور مشابه شکل گرفته باشند.
١-١- بیان مسئله ممکن است در ظاهر نتوان ارتباط یک به یک و این همانی میان دو نظـام اندیشـه گـانی فوق برقرار کرد؛ اما در ایـن مقالـه بررسـی خـواهیم کـرد کـه آیـا بـر خـلاف ظـاهر، نظـام اندیشه گانی خیام در چهارچوب چهار حقیقت شریف قابل بررسی هست یـا نـه .
آیا مـیتـوان اندیشـۀ خیـام را در چهـارچوب نظـام علت و معلولی بودیسم و به ویژه چهار حقیقت شریف مورد بررسی قرار داد؟ پژوهش حاضر بر اساس این فرضیه نهاده شد که محور اصلی مشـترک در هـر دو نظـام اندیشه گانی صیرورت است و مفاهیم و پدیده هایی که حول این محور شکل گرفتـه اسـت ، شامل رنـج ، تنـاقض و حضـور در لحظـه اسـت کـه در چهـارچوب چهـار حقیقـت شـریف بودیسم قابل بررسی مقابله ای است .
٢-١-١- نپایندگی و صیرورت در اندیشۀ خیام خیام در رباعیات فراوانی مسئلۀ نپایندگی و صـیرورت عـالم را مطـرح کـرده اسـت ؛ بـه گونه ای که شاید بتوان گفت نقطۀ آغاز پرسش های فلسفی و بـیپاسـخ خیـام همـین «ثبـات بیثباتی» (ابراهیمی دینانی، ١٣٩٠: ٢٢٢) است ؛ بدین معنی که تنهـا امـر ثابـت در ایـن عـالم بیثباتی، صیرورت و حرکت دائمی است .