خلاصة:
هدف از مقاله حاضر بررسی عوامل موثر بر کژکارکردی خانواده در شهر پـاوه اسـت . عوامـل در نظر گرفته شده در این پژوهش ، ساختار خـانواده ، نـوع جامعـه پـذیری، فردگرایـی و ناسـازگاری خانواده هستند. روش تحقیق ، کمـی و پیمـایش بـوده و داده هـا بـا اسـتفاده از ابـزار پرسشـنامه محقق ساخته و از طریق سوال از یکی از والدین گردآوری شد. جامعـه آمـاری کلیـه خانوارهـای شهر پاوه بوده و روش نمونه گیری، روش خوشه ای چند مرحله ای است . نتـایج نشـان مـیدهـد: هرچه فاصله نسلی بین والدین و فرزندان بیشتر باشد، میزان ناسازگاری و کژکارکردی در خانواده بالا میرود. انتظارات والدین و عـدم تفکیـک نقـش والـدین رابطـه معنـادار، امـا معکوسـی بـا ناسازگاری خانواده دارند. همچنین مشخص شد که نوع جامعه پذیری بر کژکارکردی خانواده موثر است . اگر نوع جامعه پذیری سهل انگارنه یا سخت گیرانه باشد، ناسازگاری خـانواده افـزایش پیـدا میکند. کژکاردی خانواده با فردگرایی، ناسازکاری درون خانوده و نوع جامعه پذیری ارتباط مثبـت دارد.
ملخص الجهاز:
"- عبدالله پور و دیگران (١٣٨٨) هم در تحقیق خـود بـا عنـوان «رابطـه بـین دینـداری بـا کارکرد خانواده در بین دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز»، به این نتیجه رسـیده انـد کـه از بـین سه بعد نگرشی دینی، دخالت دادن دین در انتخاب هـا و تصـمیم هـا بـا همـه ابعـاد کـارکرد خانواده به جـز ارتبـاط ، همبسـتگی معنـاداری داشـت ، امـا مؤلفـه هـای عمـل بـه واجبـات و مستحبات به ترتیب تنها با دو و یک بعد از کارکرد خانواده رابطه معنادار نشـان داده اسـت .
آنها به این نتیجه میرسند که سـاختار خـانواده هـای ناکارآمـدی کـه در آن خشـونت کودکـان وجـود دارد، از دیـدگاه ساختاری زمانی به وجود میآید که در خانواده سلسله مراتب وجود داشته باشد کـه عـاملی استرس زا برای عمل فرد ایجاد کند که افراد در این سیستم نمـیتوانـد بـا عوامـل اسـترس زا مقابله کنند که این اختلال برای کودکانی که باید بر حمایت خانواده خود و راهنمایی آنهـا برای زنده ماندن و رشد سالم تأکید کنند مضر است .
در این نظریه استنباط میشـود کـه خـانواده هسـته ای کاکردهـای خـود را از دسـت داده و آن را بـه نهادهـای دیگـر واگـذار کـرده اسـت ، هـارت کـارکرد جامعه پذیری مدرسه و گذران اوقـات فراغـت را مطـرح مـیکنـد و مـیگویـد: زمـانی کـه جامعه پذیری از خانه به مدرسه و گروه همسالان انتقال پیدا کنـد و بـا گسـترش فردگرایـی، خانواده دچار کژکارکردی میشود.
ایـن خـود بـدان دلیـل اسـت کـه تفکیک نقش های پدر و مادر موجب میشود هریک وظیفه خود را بـه خـوبی و بـا تـوان و انگیزه کافی انجام داده ، بر اساس تقسیم کاری که مسلما بر همـین اسـاس انجـام مـی گیـرد، بتوانند بخشی از وظیفه مشترک جامعه پـذیری کـودک را برعهـده گیرنـد."