خلاصة:
تا آنجا که ذهن مدون و مکتوب تاریخ اندیشه ورزی حکایت می کند، بحث ازآزادی و وجوه متفاوت معنایی و کاربردی آن در چارچوب های گوناگون، از مباحث عمده فلسفه بوده است. این آرمان بشری به اندازه ای در حیات فردی و اجتماعی انسانها دارای اهمیت بوده است که کاربرد فراوانی در فلسفه سیاست پیدا کرده است. نهاد تعلیم و تربیت نیز یکی از نهادهای اساسی جامعه به شمار می رود که آزادی در آن می تواند تاثیری عمیق بر نگرش شهروندان درباره جامعه، کاستن از خفقان موجود در آموزش و سایر زمینه ها داشته باشد. از این رو سعی بر آن است که آزادی تربیتی بر اساس واکاوی نظریه آزادی مورد بررسی گرفته و تبیین شود و چالشها و افق های بهره مندی از آن در نظامهای آموزشی مورد بررسی قرار گیرند.مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلیبه بررسی، تبیین، چگونگی و اهمیت مفهوم نظم خودانگیخته در ایجاد آزادی تربیتی به معنای به دست آوردن تفکر استقلال طلبانه،خودانگیخته،نقدپذیرو عقلانی در نظام آموزش و پرورش می پردازد. براساس یافته های پژوهش، هایک به عنوان یکی از حامیان تعلیم و تربیت لیبرالیستی، مدعی آزادی فردی همراه با پذیرش نظم خودجوش با نقد تکامل پذیری است و معتقد است که تعلیم و تربیت صحیح همان تعلیم وتربیت لیبرال است.به عقیده وی برای آموزش و رشد عقلانیت در کودکان بایستی آنها را منتقد و آزاد اندیش بار آورد.رشد نظم خود انگیخته در کودکان که از مفاهیم مهم فلسفه کلاسیک هایک است، همراه و ملازم اصلی آموزش و پرورش است که سبب توسعه دانش و فهم دانش آموزان،آگاهی از عقاید و روشهای گوناگون زندگی در طول تاریخ،تصمیم گیریهای عقلانی و توانایی تفکر شخصی می شود.
ملخص الجهاز:
طرح چنین هدفی از سوی هایک نه تنها از باب رسالتی بود که بر دوش خود احساس میکرد؛ بلکه محصول فکر ناب و پژوهشهای ژرفی بود که وی به عنوان متفکری کلاسیک و دانشگاهی در پی تحصیل آن بود ابتدا به بررسی مفهوم نظم خودانگیخته فون هایک پرداخته میشود که تلاشی است برای نائل شدن به شناخت و معرفت شناسی هایک ، سپس به بررسی مبانی و اهداف تعلیم و تربیتی لیبرالی هایک که برگرفته از معرفت شناسی اوست و در نهایت به اشارات تربیتی و کاربردی نظریه هایک در نظام آموزش پرداخته خواهد شد.
به نظر هایک دانش آموزی که به صورت اجبار ملزم به قبول بعضی اصول و برنامه های درسی دیکته شده است صرفا به این دلیل است که نمیداند پذیرش یا عدم پذیرش قواعد آموزشی چه سهم مهمی در نظم کلی آموزشی ایجاد مینماید.
موضوع دیگری که در تعلیم و تربیت مد نظر هایک است اینکه برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نمیتوان برنامه ریزی کرد، نهایت کاری که میتوان کرد ایجاد شرایطی است که احتمال دستیابی به اکتشافات جدید را افزون میکند.
در چنین جامعه ای آزادی عمل به این صورت توجیه نمیشود که آزادی موجب تمتع و ارضای بیشتر شود؛ بلکه اگر هر کس به میل و از روی اراده خود عمل نماید نتیجه کار بسیار مطلوب است ، نظم خود انگیخته که او انتخاب کرده است مبتنی قانون و قانونگرایی است ، آزادی فرد تحت حکومت قانون معنا پیدا میکند، حکومت قانون اگر درست فهمیده شود و به صورتی منسجم به اجرا گذاشته شود باید لزوما حافظ آزادی فردی باشد.