خلاصة:
ﻃﺮاﺣﺎن ﭘﺴﺖ ﻣﺪرن ﺑﺮ اﯾﻦ ﻋﻘﯿﺪه ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺗﺎرﯾﺦ را دور زد و ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻌﻤﺎری را ﺑﻪ ﺷﯿﻮه ﻫﺎﯾﯽ اﺻﯿﻞ، ﺗﺎز ﺑﺪﯾﻊ ﻣﺠﺪدا ﺑﻪ ﻫﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﻨﺪ. آﻧﺎن ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺟﻨﺒﺶ ﻫﺎی ﺧﻮد را در راﺳﺘﺎی ﺣﺮﮐﺖ ﻫﺎی ﺟﺪاﯾﯽ ﻃﻠﺐ و ﻓﺮﻗﻪ ﮔﺮاﯾﺎﻧﻪ ﺳﻮق دادﻧﺪ ازﺟﻨﺒﺶ ﻫﺎی وﺳﯿﻊ و ﮔﺴﺘﺮده ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﯽ و ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ، ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻨﺪ ﻣﻮﺟﺐ رﺷﺪ، ارﺗﻘﺎ و اﺳﺘﻌﻼی ﻣﺤﺪوده ﻫﺎ ﻋﺮﺻﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﮔﺮوﻫﯽ ﮔﺮدﻧﺪ، دوری ﻣﯽ ﺟﺴﺘﻨﺪ. ﭘﺴﺖ ﻣﺪرن ﻫﺎ ﻓﺮاﻧﺴﻮی اﯾﻦ ﻧﻮع ﻧﮕﺮش ﺑﻪ ﺟﻬﺎن را ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﮐﺸﻔﯽ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮ و ﮐﻠﯿﺪی ﺑﺮای آزادی و ﺳﻌﺎدت در دﻧﯿﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﭘﻠﻮراﻟﯿﺴﺘﯽ و ﭼﻨﺪ ﺧﺪاﯾﯽ اراﺋﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﻗﺒﻼ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪﯾﻢ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﭘﺴﺖ ﻣﺪرﻧﯿﺴﻢ ﺳﻤﺖ و ﺳﻮ و ﺟﻬﺖ ﮔﯿﺮی واﺣﺪی ﻧﺪارد. ﺑﻠﮑﻪ در ﺟﻬﺎن ﻣﺘﻌﺪدی ﺳﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﻣﻀﺎﻣﯿﻦ آن ﭼﻨﺪان ﺑﺎ ﻫﻢ ﺳﺎزﮔﺎر ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ در اﮐﺜﺮ ﻣﻮارد دﭼﺎر ﺗﻨﺎﻗﺾ ﻫﺎ و اﺑﻬﺎم ﻫﺎی آﺷﮑﺎری ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺪرن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮد زﻧﺪه دﯾﮕﺮ ﺑﺪون آﻧﮑﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ اﺻﻠﯽ ﺧﻮد را از دﺳﺖ دﻫﺪ ﻣﺪام در ﺣﺎل ﺗﻐﯿﯿﺮ و دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺪر ﺗﻌﺮﯾﻒ و ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽ ﮔﺮدد. ﺑﺮا ی اﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﭘﺲ از ﺗﺸﺮﯾﺢ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺻﺤﯿﺢ ﻣﺪرﻧﯿﺴﻢ وﺟﻪ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﺳﺎﯾﺮﺳﺒﮑﻬﺎ ی ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ آن ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺴﺖ ﻣﺪرن و ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎ ی ﺑﻨﯿﺎدی آﻧﻬﺎ ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﺷﻮد. اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻮﺿﻮع در آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺳﺒﮑﻬﺎ ی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻌﻤﺎر ﺳﺒﺐ ﺣﻔﻆ ﺳﻨﺘﻬﺎ و ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺗﻔﺎوﺗﻬﺎی آﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﺮدد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻨﺎﻫﺎی ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺳﺒﮑﻬﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺪر ﭘﺴﺖ ﻣﺪرن ﺑﺮرﺳﯽ و ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺗﺎﺛﯿﺮ ﭘﺴﺖ ﻣﺪرن در ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﺳﺎزی، اﻧﺒﻮه ﺳﺎز ی ﺷﻬﺮی و ﺳﺎﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻓﻀﺎی ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد.
ملخص الجهاز:
"(عمید ١٣٥٧ ص ٦٨٨) از منظر شهرسازی شهرها کانون هایی هستند که در آنها انسان به تصرف و استفاده از کره خاک دست یافته است که هم بر نواحی اطراف خود تاثیر می گذارد و هم از آن متاثر می شود و نمودار احتیاجات اقتصادی و اجتماعی آدمی هستند و بر اساس این احتیاجات بسط و توسعه می یابند (کامیار، ١٣٨٦ ص ١٦) 1 نظریه ی توانمندی سازی محله توانمندی سازی محله به طورویژه اشاره به تعدادی برنامه دارد که برای اولین بار درسال ١٩٧٠ به کار گرفته شد وطی آن به مستأجرها در تصمیم گیری ومدیریت منطقه مسکونی شان کمک شد.
شاید بتوان گفت مدرنیته ، بیش از هر چیز گویای نوعی پیشان مغزی ١ جدایی و ناهمگنی کامل میان دال و مدول بوده که تبلور کالبدی آن را در انتخاب اشکالی به کلی ناهمگون و حتی متضاد با اندیشه ها و محتواها دیده ایم از ثمرات ورود مدرنیته به شهر سازی معاصر: (عبداللهی حقی، ١٣٨٩) ساختمان های بدون دلیل بلند تقسیم بندی های غیر منطقی فضاهای مسکونی شریانهای نامناسب حمل و نقل انتقال کالبدهای عمومی به خصوصی (حمام بدون از میان رفتن نیاز به فضایهای عمومی) تقسیم بندی شهرها بر اساس طبقات اجتماعی با یک تحرک اجتماعی بسیار شدید وبی پایه و غیر منطقی موجب حرکت غیر قابل کنترل اقشار اجتماعی در سطح بافتهای شهری رشد شهرنشینی بی منطق ، بدون مهار و بدون کوچکترین توجهی به حفظ محیط زیست آلودگی تمام منابع و زیستگاه های انسانی و اتلاف عمومی منابع انسانی، مادی و ثروتهای زیر زمینی چارچوب نظر تحلیل و ارزیابی داده ها چارچوبهای اساسی هر یک از آثار قابل ذکر در شهرسازی مدرن عبارت انداز دخالت وسیع مجموعه ای از مسائل اجتماعی که مسلما در گذشته موجب نگرانی طراحان شهرها نبوده اند، یا اینکه حداکثر نقشی ثانویه در طراحی شهرها بازی کرده اند."