خلاصة:
برخی شواهد تجربی حاکی از آن است که شرکتها در زمان افزایش سرمایه نسبت به مدیریت سود و زمانبندی بازار اقدام نموده و به کارگیری هر یک از راهبرد های مذکور تحت تأثیر اندازه آنها است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اندازه، مدیریت سود و زمانبندی بازار با عملکرد شرکت در زمان افزایش سرمایه است. نمونه این پژوهش متشکل از 63 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که در فاصله زمانی سالهای 1380 تا 1392 افزایش سرمایه داشتند. جهت بررسی رابطه اندازه، مدیریت سود و زمانبندی با عملکرد سهام از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه و روش رگرسیون داده های تابلویی استفاده می شود. یافته های پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار مدیریت سود بر عملکرد کوتاهمدت و همچنین تأثیر منفی بر عملکرد یک ساله است؛ حال آنکه با زمانبندی بازار، عملکرد کوتاهمدت، یک ساله، دو ساله و سه ساله تضعیف میگردد. همچنین نمی توان ادعا کرد تصمیم شرکت جهت اقدام به مدیریت سود و زمان بندی بازار در زمان افزایش سرمایه تحت تأثیر اندازه شرکت است.
Some empirical evidence indicate that firms during the period of seasoned equity offerings take necessary actions of earning management and market timing and also، applying each of these approaches is affected by their size. The aim of this study is to investigate the relation of size، earning management and market timing to firm performance during the period of seasoned equity offerings. The sample of this study includes 63 firms listed in Tehran Stock Exchange that have experienced seasoned equity offerings from 2001 to 2013. The test of comparing two population means and panel data regression method have been used in order to investigate the relation of size، earning management and market timing to stock performance. Research findings indicate that earning management has a positive significant influence on short term performance، while it has a negative influence on one-year performance; however، market timing weaken the short term، one، two and three-year performances. Also، it cannot be claimed that a firm's decision of earning management and market timing during the period of seasoned equity offerings is affected by its size.
ملخص الجهاز:
اين پژوهش براي نخســـتين بار به طور همزمان به بررســـي زمان بندي بازار و مديريت سود در زمان افزايش سرمايه در بورس اوراق بهادار تهران ميپردازد و در پي پاســخ پرســش هاي ذيل اســت : آيا شــرکت هايي که هنگام افزايش ســرمايه اقدام به مديريت ســـود مينمايند در کوتاه مدت از عملکرد مثبت برخوردارند و در بلندمدت (به دليل تعديل انتظارات خوش بينانه ) با افت عملکرد مواجه هســـتند؟ آيا شـــرکت هايي که در هنگام افزايش ســـرمايه بازار را زمان بندي مي کنند در کوتاه مدت بازده غيرعادي مثبت داشـــته و در بلندمدت (به دليل کاهش عدم تقارن اطلاعاتي) با افت عملکرد مواجه هستند؟ آيا شرکت هاي بزرگ در مقايســـه با شـــرکت هاي کوچک ، بيشـــتر اقدام به مديريت ســـود مي نمايند؟ آيا شرکت هاي کوچک در مقايسه با شرکت هاي بزرگ بيشتر اقدام به زمان بندي بازار مي نمايند؟ پيشينه تجربي هوانگ و همکاران (٢٠١٦) با بررسي نمونه اي متشکل از شرکت هاي پذيرفته شده در بازار ســرمايه چين طي ســال هاي ٢٠٠٦ تا ٢٠١٤ دريافتند زمان بندي بازار انگيزه مهمي براي افزايش سرمايه شرکت هاي چينياست .
در روش دوم ، شــرکت هاي نمونه همانند رويه بالا، بر اســاس عامل اندازه به دو نمونه فرعي شرکت هاي کوچک و بزرگ تقسيم شده و رابطه مديريت سود و زمان بندي بازار با عملکرد کوتاه مدت و بلندمدت سهام در هر يک از نمونه هاي کوچک و بزرگ با استفاده از رگرسيون داده هاي ترکيبي آزمون ميشود.