خلاصة:
سالهای 132 تا 232 هجری قمری دوران اول حکومت عباسی میباشد. در این دوران، که دوران ثبات و
عصر طلایی خاندان عباسی به شمار میرود، ایرانیان نقش و جایگاه مهمی در دستگاه خلافت داشتند. اما
دستهای از ایشان که آرزوهای خویش را بر باد رفته میدیدند، دست به شورشهای متعددی زدند و جنبش
هایی را پدید آوردند که دستگاه خلافت را با چالشهای بسیاری روبرو کرد.
این مقاله، با بررسی علل و عوامل شکلگیری این جنبشها بر اساس نظریه ابن خلدون به معرفی مهم
ترین جنبشهای ایرانی در این عصر میپردازد.
ملخص الجهاز:
"ابن خلدون در رابطه با جایگاهی که موالی در دولت ها دارند، این چنین میگوید: «میان برگزیننده و کسی که به یاری برگزیده میشود، نسبت خاصی از همبستگی پدید میآید که جانشین پینوندهای نسبی میشود و نزدیکی و پیوند را استوار میسازد، هرچند خویشاوندی در میان نباشد، بنابراین نتایج و ثمرات پیوند خویشی در آن موجود است و هرگاه دوستی و همبستگی (از راه ولاء) میان قبیله ای یا دوستان برگزیده ایشان پیش از رسیدن به کشورداری حاصل آید، به دو علت نهال آن دوستی و وابستگی ریشه دارتر و بارورتر و عقاید یا مایه های دلبستگی آن درست تر و خویشاوندی آن صریح تر خواهد: نخست آنکه پیش از کشورداری در میان ایشان نوعی برابری و پیروی از یکدیگر پدید میآید که جز به ندرت نمیتوان خویشاوندی را از هم پیمانی و هم سوگندی باز شناخت ، چنانکه موالی و دوستان برگزیده در میان آنها، به 15 منزلۀ اعضای خاندان و خویشاوندان نزدیک ایشان قرار میگیرند.
» خودکامگی در میان خلفای دوره اول خلافت عباسی که اوج اقتدار این خاندان است ، به وضوح دیده می شود و در ابتدای پیروزی نهضت اختلاف میان رهبران موالی و خلفای عباسی مشاهده میشود که خلفا در راستای حفظ پایگاه، قدرت و موقعیتشان دست به تصفیه رهبران موالی زدند و بسیاری از ایرانیان را بدین طریق به دیار عدم رهسپار ساختند، اما بسیاری از نخبگان ایرانی تا زمانی که قدرتشان برابر قدرت خلیفه قرار نگرفته بود، جایگاه خویش را حفظ کردند."