آم مقداري هم كه به همت دست اندركاران تبليغات جبهه جمع آوري شده و از درون سينه هاي رزمندگان كشف شده است كار چنداني صورت نگرفته است نه فيلمي ساخته شده و نه تئاتري بروي صحنه رفته و نه به درون كتابهاي ما راه يافته است و سئوالي كه هنوز بي پاسخ مانده است اين است كه اين مظلوميت ها تا كي بايد در جبهه بماند؟ با اين مقدمه مختصر كه درد دل بود و به زبان قلم بيان شده اشاره اي به نزول رحمت هاي الهي در گوشه اي از جبهه حق عليه باطل كه در آبهاي هور العظيم در عمليات «عاشوراي 4» با رمز مقدس يا «موسي الكاظم» (ع) ساعت 2 نيمه شب در مورخه 1/8/64 توسط تيپ 9 بدر متشكل از رزمندگان و مجاهدان و عشاير مسلمان عراقي تحت فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عليه رژيم مزدور بعث عراق انجام شد مي نمائيم: 1- دو نفر از برادران شب عمليات بسوي مواضع دشمن بعثي در حال حركت بودند با دو تيربار كه در قايق نصب شده بود از محل نيروهاي خودي تا نزديكي نيروهاي دشمن فاصله زيادي بود آنها اين مسير را با شوق هر چه تمامتر طي كردند به نزديكي مواضع آنها كه رسيدند با كمال تعجب ديدند كه هر دو اسلحه كار نمي كند و گيركرده است مردد شدند كه چه كند آيا برگردند و يا با اين مانع گير اسلحه ها با دشمن چگونه حمله كنند آخر الامر با توكل به خداي تبارك و تعالي و با اطمينان به نصرت او و نزول امدادهاي غيبي او تصميم به ادامه حركت گرتفند.