ملخص الجهاز:
"هنر و ادب نغمة دل شرق حیرت ###سمت چشمان شما را شرق حیرت گفتهاند #غربت اندوه ما را غرب حسرت گفتهاند #یازده خورشید نورانی تشعشع کردهاند #زیر آن چادر که آلاچیق عصمت گفتهاند #ساکنان باغهای آبی هفت آسمان #یک صدا بانوی کوثر را مدیحت گفتهاند #کوچههای معرفت تا رهگذار گام توست #خاک آن را اصل عرفان مهر طینت گفتهاند #نیستی هم با شعاع هستی تو جان گرفت #پرده نام تو را آهنگ خلقت گفتهاند #بس که خون باریدهام از دیده با یاد شما #قلب ما را کربلای داغ غیرت گفتهاند #ای حجاز معرفت بعد از تو یاران علی #از نجف تا کوفه از اقلیم غربت گفتهاند #آرمان شهر منی ای سرزمین عشق و نور #خانهات را تا کجا آباد حکمت گفتهاند #روز دیدار تو رستاخیز احساسات ماست #عالم شیدایی ما را قیامت گفتهاند## اعظم السادات میرسلیمی اگرچه صبح...
#چگونه پردهای از ابر، حایل نور است #که روشن است کسی توی خانه هست؛ ولی...
#چگونه قد بکشد سمت نور آن دانه #که در خمیرش شوق جوانه هست؛ ولی..."