خلاصة:
هدف اصلی این مقاله، شناسایی مولفههای شک سازنده در آثار ویتگنشتاین متاخر و پیامدهای تربیتی آن در تربیت ذهن نقاد است. برای دستیابی به این هدف از تحلیل و تفسیر استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، ذهن نقاد برای شناخت حقیقی میبایست شک سازنده داشته باشد که بر پایه دلایل سنجیده میشود. آثار شک، بایستی چیزی بیش از اظهار کلامی شک بوده و تاثیر شک بر رفتار و عمل ذهن نقاد قابلمشاهده باشد. برای داشتن شک سازنده، بایستی به بازیهای زبانی شک تسلط داشت. ازآنجاکه قواعد حاکم بر صورتهای اجتماعی جهانشمول نیستند، لازم است ذهن نقاد در سنجش امور، مطابق باورهای حاکم بر بازیهای زبانی هر حوزه به بررسی بپردازد. همچنین، ذهن نقاد، در نقادی امور نمیتواند به صورت یکجا تمام باورهایش را به چالش بکشد؛ زیرا شک مستلزم مبانی است. اما در عوض میتواند در تکتک باورهایش شک نماید. در نهایت، برای پرورش ذهنهای نقاد، بجای ساختار محافظهکارانه، میبایست فضاهای تربیتی، منعطف بوده و فرصت حضور در جامعه و کسب تجربه را برای فراگیران به منظور کسب جهان- تصویر مهیا سازد.
ملخص الجهاز:
تفکر انتقادي، نقد کردن صرف نيست ، بلکه نگاهي تيزبينانه است و به دانش آموزان کمک ميکند به شيوه هاي مؤثر و سازمان دهي شده در جريان مسائل قرار گيرند و درباره آن فکر کنند (٢٢ P ,٢٠١٤ ,Ghasemi amp;Tajarod, Fazel ).
بنابراين ، به دليل چنين ويژگيهايي از زبان ، توصيه ويتگنشتاين اين است که توصيف را جايگزين تبيين کنيم (١٣٣-٨٩ ,٢٠٠١ ,Wittgenstein, I) و به جاي آنکه به معاني کنش هاي زباني بينديشيم ، کارکرد عملي آنها را در متن جريان زندگي در نظر بگريم .
اگر کسي ادعا کند که به همه چيز شک دارد اما در رفتار و عمل مانند ديگران رفتار کند، از نظر ويتگنشتاين تنها تفاوت آن با ديگران اين است که درباره بعضي چيزها قدري بيشتر حرف ميزند (٣٣٨ ,٢٠٠٤,Wittgenstein).
اين چطور سنجيده ميشود؟ آيا بر رفتار افراد در صورت هاي زندگي، قواعدي حاکم است ؟ آيا تمام مردم جهان در صورت هاي مختلف اجتماعي به يک شکل رفتار ميکنند؟ سؤال ديگر اين است که بازيهاي زباني شک چگونه قابل يادگيري و آموختن هستند؟ به طورنمونه ، ويتگنشتاين معتقد است کودکي که در همه چيز شک ميکند و صحبت معلم خود را قطع ميکند، هنوز بازي آن را نياموخته است و در نتيجه هيچ گونه پيشرفتي در کارهايش نخواهد داشت و درجا خواهد زد.
For Further Study, See Burbules, 2005, P 309 amp; Wittgenstein, 2004, 413 عوض همانطورکه اشاره شد، با داشتن ذهن نقاد و با حضور و عمل مشارکت و زيستن و کسب تجربه در جهان ، رفته رفته برخي امور بر ذهن هاي نقاد آشکار ميشود و به وجود آنها يقين حاصل ميکنند.