خلاصة:
در مطالعات پیشین، از فعل «خواه» همواره به عنوان عنصر سازنده زمان «آینده» در ترکیب با مصدر مرخم فعلهای واژگانی یاد شده است و نگاهی درخور به دیگر نقشهای آن، که اصولاً وجهی هستند، نشده است. در این تحقیق، ابتدا نگاهی به نقش این فعل در ساخت دستوری آینده و وجوه اشتراک و افتراق آن با فعل مضارع انداخته شده است. سپس، نقشهای «خواه» به مثابه یک عنصر وجهی مورد مداقه قرارگرفته است. بر اساس تحلیلهای ارائه شده در این تحقیق، برای نخستین بار نشان داده شده است که فعل «خواه» از این لحاظ که ظرفیت بیان تمامی درجات و انواع وجهی پیشنهادی پالمر (1990) را دارد، شاید که استثنا قلمداد شود. به هرحال،قلمرو کاربردی «خواه» اصولاً بیشتر به سبکهای رسمی و نوشتاری مربوط میشود. این تحقیق همچنین نشان داد که تمایز میان کاربرد آینده «خواه» و کاربردهای وجهی این فعل تا حد فراوانی وابسته به بافت کلام است.
ملخص الجهاز:
با نگاهی گذرا به معروفترین و مهمترین دستور زبانهای دهههای اخیر زبان فارسی از جمله باطنی (1348)، ویندفور (1979)، شفائی (1363)، شریعت (1364)، خانلری (1370)، گیوی و انوری (1370)، لازراد (1992)، رحیمیان (1995)، ماهوتیان (1997)، مشکوه الدینی (1379) و وحیدیان کامیار و عمرانی (1379)، به این نتیجه میرسیم که در نگاه تمامی این محققان، ریشه مضارع فعل «خواستن» یعنی «خواه» همراه با افزونههای شخص/عدد بهعنوان عنصر سازنده «ساخت آینده» ظاهر میشود، هرچند اصطلاح بهکار گرفته شده از سوی همه آنها یکسان نیست و هرکدام یکی از اصطلاحات «کمکی، معین، ناقص و ...
این جمله ممکن است در بافتی بهکار رود که گوینده با توجه به اطلاعاتی که در دست دارد میداند که اولیای مدرسه تصمیم دارند که دانش آموزان نمره اول را بهعنوان تشویق به ملاقات رئیس آموزش و پرورش ببرند که این کار قهرا در زمانی پس از بیان کلام تحقق خواهد یافت: (3) ما هر روز برای خرید به بازار میرویم.
شکل 1: درجات و انواع وجهیت چهار فعل وجهی فارسی درجه نوع معرفتی الزام پویایی امکان باید/شدن/توانستن/خواه شدن/توانستن/خواه شدن/توانستن/خواه ضرورت باید/خواه باید/خواه باید/خواه تضمین باید/شدن/توانستن/خواه شدن/توانستن/خواه باید/خواه همانگونه که پیش از این بیان شد، بر اساس شواهد عملی، میتوان ادعا کرد که تعابیر وجهی در زبان فارسی تا حد زیادی وابسته به بافت کلام است و غفلت یا عدم آگاهی از آن، اعتبار هرگونه تعبیر و تفسیر را دستخوش خطا و تردید خواهد ساخت.
K. Pullum (2002), The Cambridge grammar of the English language.
New York: Cambridge University Press, Rahimian, J.