خلاصة:
روحانیان در ایران، همواره در میان جامعه، از نفوذ اجتماعی برخوردار بودهاند؛ اما میزان نفوذ این گروهِ تأثیرگذار، بر اثر تحولات گوناگون، دستخوش تغییرات میشود. تغییرات در میزان نفوذ اجتماعی آنان، محرک برخی برای شناخت عوامل مؤثر بر کاهش آن است. مقاله دکتر شجاعیزند با عنوان «کاهش نفوذ اجتماعی روحانیت در ایران؛ الگویی برای بررسی»، از جمله معدود کارهایی است که وظیفه خود را شناخت عوامل مؤثر بر کاهش نفوذ اجتماعی روحانیان در ایران دانسته است. با وجود تلاش مفید، کار وی به دلایل متعدد ناتوان از حصول به اهداف تعریف شده است؛ لذا مقاله حاضر، میکوشد با نقد محتوایی نوشته فوق، در دو بعد بیرونی و درونی، ابهامات، نقایص و اشکالات آن را نشان دهد و اثبات کند مقاله نویسنده، نه الگویی مناسب برای تبیین علل کاهش نفوذ اجتماعی این قشر است و نه توانسته این مسأله را تبیین کند. در ادامه بحث، الگوی مختار این قلم به عنوان بدیل الگوی مورد نقد ارائه میشود.
ملخص الجهاز:
در طرف روحانیان و تحولات آنان، «ترک موقعیتها و نقشهای اجتماعی»، «دچار شدن به آسیبهای قدرت» و «فقدان تجربه لازم در موقعیت قدرت»، موجب کاهش نفوذ اجتماعی این دسته است.
برآمدن روحانیان بر مسند قدرت، موجب «دچار شدن برخی از آنان به آسیبهای قدرت» میشود که این خود نقصان در عملکرد مورد انتظار و تغییر در ویژگیهای شخصیتی مورد انتظار است که نتیجه آن نیز کاهش نفوذ اجتماعی این قشر است.
در پاسخ باید گفت، اگر مقاله تنها وظیفه ارائه «الگو» برای بررسی علل کاهش نفوذ اجتماعی روحانیان را داشت -ادعایی که عنوان مقاله مطرح میکند- میشد این نظر را پذیرفت؛ زیرا در این صورت، بحث کاملا نظری و انتزاعی است و از مفاهیم کلی بیتوجه به مصادیق استفاده خواهد برد.
مراجعه به فرد، گروه یا قشر اجتماعی، عامل ایجاد نفوذ اجتماعی نیست؛ بلکه مکانیسم اثر و کاتالیزور عوامل برای شکلگیری نفوذ اجتماعی است؛ ضمن اینکه عرفی شدن جامعه از طریق کاهش اهتمامات دینی دینداران و کاهش نیاز و مراجعه به روحانیان، تصور عدمفایده «کارکردی» روحانیان را موجب میشود که خود عامل کاهش نفوذ اجتماعی است.
نویسنده در ذیل، به عوامل مربوط به بستر جامعه که موجب کاهش نفوذ اجتماعی روحانیان است، ابتدا به افزایش تمایزیافتگی نهادی اشاره میکند: (رجوع شود به تصویر صفحه) به باور وی، «به همان میزان که از نقشها و کارکردهای روحانیت به تبع تمایزیابی نهادی در یک ساخت همراه کاسته شد، میزان روابط آنان با مردم و به تبع، نفوذ اجتماعی حاصل از این مسیر نیز کم شده است».