خلاصة:
رﻣﺎن »ﺗﻬﺮان ﻣﺨﻮف« )1303( از ﻣﺸﻔﻖ ﮐﺎﻇﻤﯽ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ رﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﺎرﺳﯽ و رﻣﺎن »زﯾﻨﺐ، ﻣﻨﺎﻇﺮ و اﺧﻼق رﯾﻔﯿﻪ« )1914( از ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﯿﻦ ﻫﯿﮑﻞ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ رﻣﺎن ﻣﺼﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ آﯾﺪ ﮐﻪ درﺑﺎرة ﻣﺸﮑﻼت و ﻣﻌﻀﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺣﻘﻮق زﻧﺎن ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺮ آن اﺳﺖ ﺗﺎ دو رﻣﺎن را از دﯾﺪ ﻣﺤﺘﻮا و ﻣﻀﻤﻮن ﺑﺮرﺳﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻨﺪ. دﻟﯿﻞ اﻧﺘﺨﺎب و ﺗﻄﺒﯿﻖ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ رﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﺎرﺳﯽ و ﻣﺼﺮی در ﭘﮋوﻫﺶ ﭘﯿﺶ رو اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ دو ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه در ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮده و ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ رﻣﺎﻧﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اروﭘﺎﯾﯽ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺸﮑﻼت و ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻃﺮح رﻣﺎن ﺧﻮد را رﯾﺨﺘﻪ اﻧﺪ و ﺑﺎ ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺷﻮرﺑﺨﺘﯽ ﻫﺎ و ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺘﻬﺎی زﻧﺎن و ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﮐﺸﯿﺪن آداب و رﺳﻮم و ﺳﻨﺘﻬﺎی ﭘﻮﺳﯿﺪه، ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺳﯿﻞ ﻋﻈﯿﻤﯽ از رﻣﺎﻧﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ و ﻣﻌﻀﻼت ﺑﻪ رﺷﺘﻪ ﺗﺤﺮﯾﺮ درآﯾﺪ. از ﺳﻮی دﯾﮕﺮ ﻧﻮع ادﺑﯽ رﻣﺎن ﺑﺎ ﺳﺒﮏ و ﺳﯿﺎق ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﯿﺮاث ادﺑﯽ از اروﭘﺎ وارد اﯾﺮان و ﻣﺼﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ. »ﺗﻬﺮان ﻣﺨﻮف« و »زﯾﻨﺐ« در زﻣﺮة رﻣﺎﻧﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد و ﺣﻮل ﻣﺤﻮر ﯾﮏ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻣﺮﮐﺰی ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺴﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺄﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﮔﺎن اﯾﻦ رﻣﺎﻧﻬﺎ در ﺧﻼل رواﺑﻂ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ درﺻﺪد ﺑﯿﺎن ﻣﺸﮑﻼت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻮﯾﮋه ﻣﺸﮑﻼت و ﻣﻌﻀﻼت زﻧﺎن ﺑﺮآﻣﺪه اﻧﺪ. از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ و ﻋﻤﺪهﺗﺮﯾﻦ ﻣﻀﻤﻮﻧﻬﺎی ﻣﺸﺘﺮک دو رﻣﺎن ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ دﻓﺎع از آرﻣﺎﻧﻬﺎ و ﺣﻘﻮق زﻧﺎن، ﺗﻘﺎﺑﻞ ﺳﻨﺖ و ﺗﺠﺪد، ازدواج اﺟﺒﺎری، ﺗﻮﺻﯿﻒ وﺿﻊ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻓﻘﺮ اﻗﺘﺼﺎدی اﺷﺎره ﮐﺮد. اﯾﻦ دو اﺛﺮ اﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﮑﺘﺒﻬﺎی ادﺑﯽ و ﻫﻨﺮی ﺟﻬﺎن ﺳﻨﺠﯿﺪه ﺷﻮد، ﻣﯽ ﺗﻮان آﻧﻬﺎ را ﺟﺰو رﻣﺎﻧﻬﺎی رﻣﺎﻧﺘﯿﮏ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر آورد.
ملخص الجهاز:
"دلیل انتخاب و تطبیق نخستین رمان اجتماعی فارسی و مصری در این پژوهش این است که هر دو نویسنده در فرانسه تحصیل کرده و با الگوبرداری از نویسندگان رمانتیک بازاری غربی و دنباله روی از ذوق و پسند عامه و با توجه به مشکلات و نیازهای جامعه ، طرح رمان خود را ریخته اند و با پرداختن به تیره روزیها و مظلومیتهای زنان و به چالش کشیدن آداب و رسوم و سنتهای پوسیده ، موجب شدند رمانهای اجتماعی بسیاری دربارة مسائل و معضلات زنان نوشته شود.
اینان معمولا قربانی شهوت مردان و منفعت طلبی مردان و زنانی نابکار می شـوند؛ ایـن در حالی صورت می پذیرد که زنان به حقوق خودشان آشنایی کافی ندارنـد و از تـرس ٤٥ هیچ واکنشی نشان نمی دهند به استثنای مهـین قهرمـان زن داسـتان ،که تحصـیل کـرده است و از طریق خواندن کتاب و رمان با حقوق زنان آشنایی دارد و برای مبـارزه علیـه سنتهای نامبارک سر برمی آورد: بدبختی مهین در این بود که بیش از اطرافیانش درس خوانده و زیادتر از آنها [دیگـر زنان ] به رموز زندگی آشنایی پیدا کرده بود و به همـین جهـت نمـی توانسـت ماننـد خواهران نادان و درس ناخوانده اش دنیا و پیشامدهای آن را سـطحی بنگـرد و همـه چیز را از تقدیر بداند (کاظمی، ١٣٤٧: ١٤).
عمده ترین نتایجی که از بررسی و تطبیق دو رمان به دست آمد، عبارت است از: - هر دو نویسنده در فرانسه تحصیل کرده و با تأثیرپذیری از رمانهای اجتماعی غربی با توجه به مشکلات و نیازهای جامعه ، طرح رمان خود را ریخته اند و با پرداختن به تیره روزیهای زنان و به چالش کشیدن آداب و رسوم و سنتهای پوسیده موجب شدند تا سیل عظیمی از رمانهای اجتماعی دربارة این مسائل و معضلات جاری شود."