خلاصة:
در این مقاله، تدوام زمان روایی از طریق ویژگیهای صحنه پردازی « و » تعلیق « ،» گفتگو « ،» راوی
در الگوی زبانی یاکوبسن بررسی شده است. در باب یافتههای مقاله به اختصار میتووان گفوت
که مقامات همدانی در بعضی از عناصور بوا کوارکرد عواطفی زبوان، شوتاب روایوی موتن را بوا
ضرباهنگی کند و مطابق ویژگیهای نوع ادبی روبوهرو ساختهاسوت اموا در مقایسوه بوا مقاموات
حریری و حمیدی بهدلیل کاربرد پربسامدتر زبان ارجاعی درکنوار اسوتفاده از فرفیوت گسوترده
زبان عربی، خواننده را با شتاب ثابتتری در مسیر اصلی طرح به پیش برده اسوت. ایون مسواله
در مقامات حریری بهدلیل کاربرد بسیار زبان شعری و ترغیبی در راسوتای تاییود هر وه بی وتر
ویژگیهای نوع ادبی و کاربرد لغات شاذ و نادر، داستانها را با شتاب منفی روبهرو ساختهاسوت.
درحالی که در مقامات حمیدی، افزون بر کارکردهای زبانی دو مقامه دیگور، افزایش کنشهای
گفتاری و استفاده از افعال ذهنی توصیفی درساختمان نحوی متفاوت بوا زبوان عربوی، شوتاب -
روایی زمان را بیش از دو مقامه دیگر کند ساخته است.
ملخص الجهاز:
"بنـابراین بـا انتخـاب نـه مقامـه «المضیریه »، «بغدادیه »، «اسدیه » از مقامات همـدانی؛ «اسـکندریه »، «شـعریه »، «صـعدیه »، «رملیه »از حریری و «فیالسکباج » و «بین الزوجین » از حمیدی، که هـم ازنظـر سـاختمان روایی و هم به دلیل برخورداری از عناصر و ویژگیهای مشترک داستانی پـذیرفتنی مـی - نمود، تداوم زمان روایت را از طریق نقش چهار عنصر داستانی راوی، گفتگـو، تعلیـق و صحنه پردازی در راستای کارکردهای زبانی یاکوبسن به مطالعه گرفتیم و کوشیدیم تا در اثنای کار به این پرسش های به زعم خود مهم ، پاسخی روشن و تـا حـد ممکـن دقیـق بدهیم : ١.
ایجاد روایتهای فرعی با تغییر در مسیر کارکرد ارجاعی زبان و تبدیل آن به کارکردی عاطفی با بـاری توصـیفی، بیش از هرچیز تلاش راوی را برای همگامی با ویژگیهای نوع ادبی تثبیت میکنـد؛ ایـن درحالی است که اگرچه تعلیق فرایندی در ارتباط با سـاختمان روایـت بـه ناشـناختگی مقطعی میانجامد در نهایت با افزایش زمان روایت و کندساختن شتاب آن ، تعلیق اصلی را تحت تأثیر قرار میدهد و اشتیاق مخاطب را از تلاش برای رسیدن بـه آن بـا شـتابی منفی، منفعل و کند میسازد.
بیان این نکته واجب است که ویژگی بیان شده ، شامل تمـامی صـحنه هـای مقامـات همدانی نیست واین مقامات نیـز از صـحنه هـایی بـا ویژگـی زبـان شـعری همسـان بـا ویژگیهای این نوع ادبی خاص به دور نمانده است ؛ اما نکته قابل توجه در این رابطـه و در مقایسه با دو مقامه دیگر این است که راوی در استفاده از زبان شعری و بـار ادبـی آن نیز به افعال بیرونی و کنشمند اکتفا کرده ، با سپردن ضرباهنگ جمله بـه تصـویر کنشـی افعال از سنگینی کارکرد شعری زبان کاسـته و بـا حفـظ تعـادل میـان پویـایی افعـال و سنگینی زبان شعر، ضرباهنگ صحنه را در شتابی تقریبا ثابت نگه داشته است ."