خلاصة:
علم، از صفاع کما خداوند است و هیچ محدودیتی ندارد. قرآن مجید احاطه
علم خداوند را به همه چیز می داند و مکرر تا کید می کند که خدا بر هر چیزی
من قال « : داناست. شیخ صدوق روایتی از امام صادق؟ع؟ نقل کرده که می فرماید
هر کس درباره آنچه خدا ؛» یعلم اللّه لما لا یعلم اللّه اهتّز العرش اعظاما للّه عزّوجلّ
نمی داند، بگوید: خدا می داند، عرش خدا به خاطر تعظیم خداوند به لرزه می افتد.
ظاهر روایت با دیگر آموزه های قطعی اسلام، تعارض دارد چراکه در اینجا درباره
ندانسته های خداوند سخن می گوید. برای مخاطب این سوا مطرح می شود، آیا
چیزی هست که خالق هستی از آن بی اطلاع باشد؟ نوشتار حا ر برای نخستین
بار، با بررسی روایت در منابع مختلف، این مشکل را پاسخ می دهد. به همین
منظور، به نسخه شناسی روایت مذکور پرداخته و اسناد و محتوای روایت را مورد
کنکاش قرار داده است. بحث پیش رو در تصحیف، رجا ، مشکل الحدیث و فقه
الحدیث کاربرد دارد.
Knowledge is one of the perfection attributes of God, and it has
no restrictions. The Quran states that Allah knowledge surrounds
all things completely, and it repeatedly emphasize that God has
knowledge of everything. Sheikh Saduq narrated a tradition from
Imam Sadiq (PBUH), as follow: " من قال یعلم الله لما لا یعلم الله اهتز العرش
إعظاما لله عز و جل "; everyone says about what God knows, He knows,
shook the throne of God falls into the bow of God. The
appearance of this tradition is the conflict with the definitive
teachings of Islam, because here, this is about the unknowingly
by God. One question arises for the audience is that if there is
something that the Creator is unaware of it? This article tries for
the first time, with studying the different resources, provide an
answer to this question. In this regard, the origin version of this
tradition will be examine, and explore the evidences and content
of tradition. Following discussion applies to the Tashif, Rejal,
problem with Hadith and Fiqh al-Hadith.
ملخص الجهاز:
"1 2 مرحوم کلینی نیز این محتوا را به دو صورت نقل کرده است: من قال الله یعلم ما لم یعلم اهتز لذلک عرشه إعظاما له؛ 3 4 هر کس بگوید خدا میداند آنچه را که نمیداند، عرش او برای تعظیمش به لرزه میافتد.
شیخ صدوق، سند روایت اول را چنین نقل کرده است: حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل رضوان الله علیه قال حدثنا علی بن الحسین السعدآبادی عن أحمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عیسی عن خالد بن نجیح الجواز عن وهب بن عبد ربه قال سمعت أبا عبدالله الصادق؟ع؟...
جدول شماره (1) - مقایسۀ اسناد روایت شمارۀ (1 و 3) طریق صدوق حدیث 1 طریق کلینی حدیث 3 توضیحات وضعیت راویان محمد بن موسی بن المتوکل - از مشایخ صدوق ثقة علی بن الحسین السعدآبادی عدة من اصحابنا ظاهرا مقصود از این عده، سعدآبادی است و احتمال دیگر اینکه شخص دیگری باشد که در عدۀ احمد بن محمد بن عیسی اشعری است.
باید توجه داشت که ادعای حتمیبودن وقوع تصحیف در صورتی صحیح است که طرق روایات یکی باشد اما همانطور که در گفتار پیشین بررسی شد، راویان اول از معصوم در این چهار روایت، سه نفر هستند لذا نمیتوان قطعی بودن تصحیف را پذیرفت و این احتمال وجود دارد که هر سه روایت یا حتی چهار روایت توسط امام صادق؟ع؟ در زمانهای مختلف صادر شده باشد.
1 2 مرحوم محمدتقی مجلسی در شرح روایتی از امام صادق؟ع؟ با موضوع سوگند دروغ، روایت الکافی را بهعنوان شاهد میآورد؛ 3 4 پس این نظریه که «علم الله فیما لا یعلم»، اصطلاحی است برای دروغ و سخن بیاساس، خالی از قوت نیست و تشکیل خانوادۀ حدیث این سخن را تقویت میکند."