خلاصة:
امروزه جهان با شتاب به سمت آینده پیش میرود و فرجام جهان، هر انسان متفکری را به اندیشیدن وامیدارد. حاصل این تفکرات ایجاد دیدگاههای فرجامگرایانة متعددی بوده است که برخی از آنها در میان اندیشهورزان معاصر غربی شکل گرفته است. البته در ادیان مختلف الهی و غیرالهی نیز از دیرباز نظراتی در زمینة پایان این جهان وجود داشته است. این پژوهش بر آن است تا مقایسهای در زمینة مبانی هریک از این دیدگاهها انجام دهد. در همین خصوص، ابتدا مهمترین دیدگاههای اندیشهورزان معاصر غربی از جمله مکلوهان (دهکده جهانی)، هانتینگتون (برخورد تمدنها)، تافلر (موج سوم) و فوکویاما (پایان تاریخ) بیان شده است. در میان ادیان نیز، دیدگاه اسلام بهویژه تفکر شیعة امامیه مورد نظر قرار گرفته است. پس از بررسی دیدگاهها، تمایزات مبنایی آنها بدین شرح به دست آمد: دیدگاه اندیشهورزان معاصر غربی بر مبنای اومانیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم و اباحهگری شکل گرفته است و در مقابل دیدگاه شیعة امامیه بر مبانی توحیدی و خدامحورانه تاکید دارد.
ملخص الجهاز:
"6) اگر انسان تنها درپی مادیات بود، هرگز به منازعات بزرگ وارد نمیشد اما در سراسر تاریخ دیده شده است که انسان ها خود را آگاهانه به خطر میاندازند و در شرایطی قرار میگیرند که کمترین امکان منفعت برای آنان وجود ندارد و تنها در این مسیر درپی شناخته شدن به عنوان یک انسان برتر هستند و دلیل پیدایش تضادهای تاریخی نیز همین امر است (فوکویاما، آیندة پسا انسانی ما، ص ١١-١٠).
از آثار این عدالت محوری، پایان دادن به تمام جنگ ها و ایجاد امنیت و صلح و همچنین ظهور حق در سایه آن میباشد و برای این ادعا دلایلی نیز ذکر شده است از جمله این که امام مهدی (ع ) حجت و خلیفۀ خدا بر روی زمین هستند پس چگونه میتوانند از حقانیت خالی باشند؟ از طرف دیگر ایشان هدایت گرند و این گواهی دیگر بر حقانیت دیدگاه شیعۀ امامیه خواهد بود.
اما در نگرش خدامحورانه اثری از این تبعات وجود ندارد؛ زیرا مجری حکومتی که فرجام جهان را رقم میزند از جانب خدا است ، همه چیز براساس قوانین الهی صورت خواهد گرفت و دین در بطن امور قرار میگیرد نه در حاشیه و از آن جاییکه این مجری، انسانی کامل است که تنها به فکر خویش نیست و در همه حال به فکر پیروان خویش است ، ایثار و نوع دوستی معنا مییابد و زیاده خواهی، غرور و قدرت طلبی کنترل میشود."