خلاصة:
رقابت در زمینه توسعه اقتصادی، کشورهای جهان را برانگیخت تا از پیشرفت علمی و فنی که بعد از جنگ جهانی دوم در ملل صنعتی حاصل شد،
بهرهبرداری بسیاری کنند، بدون اینکه در فکر حفظ محیط زیست باشند. (موضوعی که هیچگاه مورد بحث و بررسی قرار نگرفت). در راستای
شرکت هر چه فعالتر در این رقابت، وزارت آموزش و پرورش ملل توسعهیافته و در حال توسعه نیز، خواهان برنامههای تحصیلی شدند که هم
عملگرایانه و هم مبتنی بر اصول علم اقتصاد باشد. در پی رسیدن به این هدف، تدریس دروس علمی در مقایسه با تدریس دروس فرهنگی، اهمیت
بیشتری یافت. پیامدهای این مسئله موجب شده است که امروزه دانشآموزان و معلمان، با صرف زمان و علاقه بیشتری به یادگیری و تدریس دروسی
چون ریاضیات و علوم میپردازند. چوناین دروس نسبت به دروسی که به «ناقلین فرهنگ»1 معروفند (از قبیل تاریخ، جغرافی، نقاشی، موسیقی و ...)
، در امتحانات ضرایب بیشتری دارند. همچنین مسئولان اجرایی به معلمان دروس علمی، اجازه میدهند تا ساعات تدریسشان را به صورت دلخواه
تعیین کنند و به این ترتیب تسهیلات بیشتری برای آنان فراهم میسازند.آمادگی صرف برای امتحانات رسمی، اغلب نتایج خوبی دربر دارد. اما این آمادگی، به هزینه غفلت از دروسی انجام میگیرد که از نظر اهمیت، درجه
دوم تلقی میشوند. حتی موجب میشود نسبت به دروسی که قرار نیست از آنها امتحانی به عمل آید، توجه کمتری اعمال شود و به آنها صرفا به عنوان دروسی که ساعات خالی را در برنامه مدرسه پر میکنند، نگریسته شود. این جریان، والدین را نیز به دنبال خود میکشد.
دانشآموزان در فعالیتهای فرهنگی فوق برنامه شرکت نمیکنند، مخصوصا اگر این فعالیتها جزء مواد درسی نباشند. آنان فقط در پی کسب
مهارتهایی هستند که در امتحانات به کار آنها میآید و بنابراین، یادگیری مهارتهایی که موجب کسب نمره بهتری نخواهد شد، بیفایده تلقی
میگردد. طبق یک نظرخواهی از چند نمونه معروف تلویزیون، برنامههای فرهنگی تلویزیون، اغلب به نفع برنامههای سرگرم کننده یا فیلمها و یا سایر
فعالیتهای تفریحی مشابه، مورد بیمهری واقع میشوند. این امر بیانگر اهمیت کمتری است که خانواده و مدرسه برای رسالت انسانگرایانه آموزش،
قائل هستند.آموزشهای اخلاقی و فکری دانشآموزان، درک ارزشها، تشخیص بعد فرهنگی تدریس و نقش جهانی آموزش و پرورش، همگی موجب شدهاند که
فرهنگ و مدرسه، جایگاه حقیقی خود را در ترویج توسعه فرهنگی بازیابند. موضوعات ذیل میتوانند تحت عنوان توسعه فرهنگی جای گیرند:ـ دسترسی همگان به فرهنگـ آموزش فرهنگی و هنریـ ترویج خلاقیتـ «تشویق صنایعدستی»2ـ تقویت «هویت فرهنگی»3ـ ترویج مبادلات فرهنگیـ حفظ میراث فرهنگی
ملخص الجهاز:
"از آنجا که نیل به این هدف، منوط به ایجاد یک محیط زیست سالم و متوازن، مبتنی بر کیفیت بهتر زندگی است، بنابراین به یک دموکراسی سیاسی و اجتماعی نیاز داریم که با فراهم ساختن آموزش برای همه شهروندان و تأمین همه تسهیلاتی کهبا فرهنگترشدن را ممکن خواهد ساخت، توسعه فرهنگ را ترویج کند.
ـ این پیشروی به سوی دموکراسی فرهنگی، توسط چه کسانی صورت خواهد گرفت؟ ـ اهداف نهایی فرهنگ توسعه کدامند؟ ـ چه وسایل جدیدی در اختیار فرهنگ ـ به معنای وسیع آن ـ قرار دارد که به کل جوامع این امکان را میدهد تا در فرایند نیل به جهانی بهتر برای زیستن، نقشی کارآمد را ایفا کنند؟ کارگزاران دموکراسی فرهنگی در خدمت محیط زیست در میان کارگزاران دموکراسی فرهنگی، ما به کمک افرادی آزاد و جوان که درک خاصی از اخلاق محیطی دارند و نیز یاری سازمانهای غیردولتی نیاز داریم.
سفرهای خارجی این امکان را برای کارگزاران آموزش و فرهنگ فراهم خواهد ساخت تا: ـ از فرهنگ سایر ملل اطلاع یابند، زیرا برخورد و اختلاط با ملتهای دیگر، همیشه به نفع فرد و جامعه است و موجب درک بهتر روابط بین فرهنگ و محیط زیست میشود.
در این میان، شرکتها و سازمانهای غیر دولتی علاقهمند به حفظ میراث فرهنگی، تلاش میکنند با ایجاد جشنوارههایی که در آنها مراحل مختلف زندگی روستایی توصیف و در قالب آوازها بیان میشود، سنن باستانی را بهتر بشناسانند و نمایشنامههای تئاتری، تصنیفهای موسیقی و رقصهای سنتی گذشته را احیا کنند و احساس دلتنگی برای روزهای خوب گذشته را برانگیزانند."