خلاصة:
کیفیت زندگی و منزلت اجتماعی معلمان، نشانهای آشکار از روند رشد و تعالی یا نابودی و تباهی هر جامعه است و کیفیت عقلانیت در سرمایهگذاری و تخصیص بودجه را نمایان میسازد. در پژوهش حاضر تلاش شدهاست تا ادراک و تجربه زیسته معلمان از منزلت اجتماعی شان، مورد واکاوی قرار گیرد. به اینمنظور 16 معلم از مدارس ابتدایی پسرانه منطقه 14 شهر تهران بهشیوه هدفمند، انتخاب و دادهها به روش مصاحبه نیمهساختاریافته گردآوری شدند. نتایج نشان میدهند که شمار اندکی از معلمان به دلیل پررنگ بودن بعد معنوی حرفه معلمی، از منزلت اجتماعیشان راضی هستند، اما در اکثر موارد، معلمان بهدلیل مخاطرات در چهار بعد سازمانی، اقتصادی، اجتماعی و شخصی از منزلت اجتماعی حرفه خود ناراضی هستند. از مهمترین نشانگرهای شناسایی شده موثر بر نارضایتی معلمان در بعد اقتصادی میتوان به حقوق، مزایا و عدم اعتبار شغلی، در بعد سازمانی به عملکرد مسئولان، کیفیت ورودیها و ملاکها و معیارهای ارتقا در حرفه، در بعد اجتماعی به فرهنگ مادی جامعه و معیارهای مادیگرایانه منزلت اجتماعی، فرهنگ والدین و دانشآموزان، جایگاه حرفه معلمی در مقایسه با سایر مشاغل، عملکرد رسانهها و در بعد شخصی به کاهش تعلق حرفهای، احساس و افکار شخصی، ذهنیت معلم، رفتار شخصی و اخلاق حرفه ای اشاره کرد. کنکاش در مستندات پژوهشی و روایتهای معلمان نشان داد که وضعیت موجود، تمایل به کار مولد و تعلق حرفهای را به شدت کاهش داده است و ضمن بروز بیانگیزگی، کمکاری و خستگی مفرط، علاقه به خروج از حرفه معلمی و بروز احساس پشیمانی از انتخاب این حرفه را موجب شده است.
The current qualitative research was carried out to evaluate teachers perception of their social status based on a hermeneutic phenomenological approach. To this end, 16 male elementary school teachers in District 14 of Tehran were selected through purposive sampling method and the data were collected by semi-structured interviews. Results showed that few teachers were satisfied with their social status and valued the teaching profession as a spiritual endeavor. Nevertheless, majority of teachers were not content with their social status and contributed this to organizational, economic, social, and personal threats. Low wages and benefits and lack of professional prestige were among the most important indicators of the economic dimension. The most significant indicators of the organizational dimension included poor performance of authorities as well as recruitment, promotion and selection policy and standards. The identified indicators of the social dimension were money-oriented culture, standards of social status in the highly materialistic society, parents and students attitude towards teachers, status of the teaching profession compared with other occupations, and the performance of mass media. The identified indicators of the personal dimension comprised weak performance of some teachers, low professional commitment, personal feelings and thoughts, teachers negative mentality, personal behavior and professional ethics. In general, the present situation has led to teachers being demotivated at work, lack of professional commitment, desire to quit the job, regret of choosing teaching career, shirking, and fatigue.
ملخص الجهاز:
از مهم ترین نشانگرهای شناسایی شده مؤثر بر نارضایتی معلمان در بعد اقتصادی میتوان به حقوق ، مزایا و عدم اعتبار شغلی، در بعد سازمانی به عملکرد مسئولان ، کیفیت ورودیها و ملاکها و معیارهای ارتقا در حرفه ، در بعد اجتماعی به فرهنگ مادی جامعه و معیارهای مادیگرایانۀ منزلت اجتماعی، فرهنگ والدین و دانش آموزان ، جایگاه حرفه معلمی در مقایسه با سایر مشاغل ، عملکرد رسانه ها و در بعد شخصی به کاهش تعلق حرفه ای، احساس و افکار شخصی، ذهنیت معلم ، رفتار شخصی و اخلاق حرفه ای اشاره کرد.
یافته ها در پژوهش حاضر با توجه به مشترکات موجود در بیانات شرکت کنندگان در مصاحبه ها این نتیجه حاصل شده است که اکثر معلمان تجربه و ادراک منفی نسبت به منزلت و جایگاه حرفۀ خود در جامعه دارند.
این مسئله پیامدهایی داشته که منزلت اجتماعی آنان را تحت تأثیر خود قرار داده است : الف ) نامطلوب بودن وضعیت اقتصادی ایشان و مشکلات مالی موجب میشود تا معلمان ، به ویژه معلمان مرد، به شغل دوم و در برخی موارد به شغل سوم روی بیاورند.
با وجود اهمیت این مسئله ، معلمان معتقد بودند که با توجه به نقش مهم و حساسی که در جامعه به عهده دارند، به دلیل کم بودن حقوق و مزایا، مشکلات اقتصادی متعدد دارند تا جایی که اکثر معلمان به شغل دوم و گاهی سوم رو می آورند؛ به همین سبب معلمی در مقایسه با سایر مشاغل بیاعتبار میشود.