خلاصة:
در بخشهای کوهستانی و کویری کاشان، گویشهای نسبتا زیادی رواج دارد.همه این گویشها بنابر تقسیمبندی زبانشناسان، جزء گویشهای ناحیه مرکزی ایران به شمار میروند. گویشهای مرکزی کاشان مانند دیگر گویشهای زبان فارسی، بسیاری از ویژگیهای فارسی دری و پهلوی و حتی باستان را بهخوبی پاسداری کردهاند. هنوز در برخی از واژهها تلفظ دقیق «واومعدله» کار میرود. برخی واژهها واکه آغازی خود را حفظ کردهاند. جنس دستوری (مونث و مذکر)، تعدادی از اسمها را با نشانهa-(مذکر) و e- (مونث) از هم متمایز میکند. در ابوزیدآبادی، بهجز اسمهای مذکر ومونث شانهدار، اسمهای بینشانه نیز جنس دستوری دارند و جنسیت آنها با استفاده از صفت و فعل مشخص میشود. در گویشهای دیگر، قواعد جنسیت تحت تاثیر فارسی، چنانکه باید و شاید، رعایت نمیشود. افزونبراین تعدادی از ساختهای فعلی در تذکیر و تانیث تمایز دارند. حروف اضافه در سه جایگاه پیشایند، پسایند یا هر دو ظاهر میشوند. در این گویشها غالبا بهمعنی برای و نقش نمای مفعول باواسطه است و مفعول بیواسطه معمولا بینشانه است. ترتیب اجزای جمله مانند فارسی گفتاری امروزی و گاهی مانند فارسی دری است. چهار شکل پیبست شخصی، با جایگاهها و کارکردهای متفاوت دیده میشود. پیبستهای شخصی بهجز نقش اصلی، کننده کار فعلهای ماضی متعدی نیز هستند. برخی از پیبستها فاعلی هستند و مانند فارسی در آخر فعل ظاهر میشوند، همین پیبستها در فعلهای مضارع اخباری و التزامی، میتوانند نقش مفعولی و متممی را نیز انجام دهند. ماضی استمراری شناسههایی دارد که باهمه فعلها متفاوت است؛ آنها پیشوندگونه در آغاز فعل ظاهر میشوند. ساختار (مطابقت فعل گذرا با مفعول بیواسطه)، بهویژه درابوزیدآبادی به کار میرود.
ملخص الجهاز:
گویش های ابوزیدآبادی، برزکی، تتماجی و قهرودی مانند دیگر گویش هـای حـوزٔە کاشـان و ناحیۀ مرکزی ایران ، بسیاری از ویژگیهای آوایی، صرفی، نحوی و واژگانی زبـان فارسـی دری و حتی پهلوی و باستان را به خوبی حفظ و پاسداری کرده اند.
چنـان کـه اشاره شد، در کتاب گنجینۀ گـویش هـای ایرانـی نیـز بـیش از ٢٥٠٠ واژه و ١٠٠ جملـه و شـرح مختصر مباحث زبان شناسی، برای هر گویش ، از جمله برزکی، تتمـاجی، ابوزیـدآبادی و قهـرودی آمده است .
در گویش های دیگر این نشانه ها بیشتر در اسم هایی دیده میشود که جنسیت آن ها حقیقـی و آشـکار است ؛ مانند ̄mera مرد (برزکی و قهرودی) و ̄avac بچه (تتماجی).
در ابوزیدآبادی و تتماجی، اسم هـای مختـوم به واکه ، به جز ̄a- و همخوان ، هرگاه در جایگاه اسم یا مضـاف قـرار بگیرنـد، معمـولا کسـرٔە اضـافه نمیگیرند؛ مانند x sowdera درخت سیب ؛ اما در گویش های دیگر، اسـم مجـاز اسـت نقـش نمـای اضافه بگیـرد یـا نگیـرد؛ ماننـد nband-e tombu بنـد شـلوار (برزکـی) و lhol-e ka سـوراخ دیـوار (قهرودی).
بـه جـز قهرودی در دیگر گویش ها، به ویژه ابوزیدآبادی، کاربرد نسبتا دقیق سـاختار ارگتیـو (تطـابق فعـل ماضی متعدی با مفعول در شمار و جنس دستوری) حفظ شده است .
از این گویش ها ضمیر سوم شخص ماضی سادٔە لازم ، برخلاف فارسی که خنثـی اسـت ، بـا نشانه های ویژه ای در جنس دستوری متمایز می شود؛ مانند ̄maba آمد (مذکر) (ابوزیـدآبادی) و mdaba (مؤنث ).