خلاصة:
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه سخت کوشی و کمالگرایی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان پردیس فاطمه الزهرا تبریز در سال تحصیلی 96-1395 بوده است .روش تحقیق پژوهش حاضر از نظر روش توصیفی – همبستگی بوده و از نظر هدف کاربردی می-باشد.جامعه آماری تحقیق حاضر عبارتست از کلیة دانشجویان پردیس فاطمه الزهرا دانشگاه فرهنگیان تبریز به تعداد 500 نفر میباشد .بر اساس جدول مورگان حجم نمونه 217 نفر مشخص و با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی ساده انتخاب شده است.ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش دو پرسشنامه سخت کوشی کوباسا میباشد که دارای 50 سوال دارای سه بعد تعهد ، کنترل و مبارزه طلبی است ، کمالگرایی هویت و فلت ۳۰ سوالی و در طیف لیکرت میباشد و در خصوص پیشرفت تحصیلی از معدل پایان ترم دانشجویان استفاده شده است. برای سنجش میزان روایی ابزار پژوهشی از روایی صوری استفاده شده و در خصوص پایایی ابزارها ، پرسشنامه روی سی نفر از اعضاء جامعه که بطور تصادفی انتخاب شده بودند اجرا گردید و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ میزان پایایی متغیر سختکوشی 78% و کمالگرایی 87% محاسبه گردید.نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سختکوشی ، تعهد ، کنترل و مبارزه طلبی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین کمالگرایی و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنی دار و معکوسی وجود دارد . نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد سختکوشی و کمال گرایی به میزان 41% درصد پیشرفت تحصیلی دانشجویان را تبیین می کنند.
ملخص الجهاز:
لذا بهره گیری از هوش سازمانی برای کاهش کند ذهنی و کم هوشی جمعی ضروری است مسئله ای که وجود دارد این است که چگونه می توان با توسعه هوش سازمانی و حرکت به سمت یادگیری سازمانی به سمت عملکرد برتر گام برداشت و به بهره وری دست یافت ؟ این مساله موجب شد که پژوهشگران به مطالعه و بررسی بپردازند و به طور علمی به این سوال پاسخ دهد که چه رابطه ای بین هوش سازمانی و یادگیری سازمانی با بهره وری در ادارات آموزش و پرورش شهر تهران وجود دارد؟ به طور کلی ضرورت و اهمیت اجرای پژوهش حاضر این است که دانش نظری در مورد موضوع پژوهش را افزایش میدهد و با ارائه راهکارها و پیشنهادهای مناسب که براساس یافته های پژوهش ارائه شده است ، زمینه مناسب برای توسعه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی و افزایش بهره وری سازمانی فراهم میگردد.
یافته های یوسفی سعیدآبادی، رضوی و مفیدیان (١٣٩٣) نشان دادند مولفه کاربرد دانش با ضریب پیرسون ٥٩% بیشترین میزان همبستگی را با بهره وری دارا است و سرنوشت مشترک ٣٦% تمایل به تغییر ٣٨%، فشار عملکرد ٣٩% اتحاد و توافق ٤٠% بینش استراتژیک ٤٤%، جرات و شهامت ٣١% تعیین شد.
یافته های مجیدی و بارانی (١٣٩١) نشان داد که ابعاد هوش سازمانی (چشم انداز راهبردی، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، اتحاد و توافق ، فشار عملکرد، کاربرد دانش و روحیه کارکنان ) با یادگیری سازمانی رابطه معناداری و مثبت دارند.
نتایج پژوهش محمدی و کشکر(١٣٩١) نشان میدهد که براساس ضریب همبستگی پیرسون بین بهره وری منابع انسانی و مؤلفه های هوش سازمانی و هوش سازمانی کل ، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.