خلاصة:
زمینه و هدف: لزوم اذن زوج برای خروج زن از منزل، در فقه امامیه امری مسلم است در همین راستا، این سوال مطرح میشود که آیا در صورت نشوز مرد، حق قوامیت و امر و نهی برای وی ثابت بوده و زن همچنان موظف به تمکین و اطاعت از مرد است؟
یافتهها: برخی معتقدند ادلهای که وظایف زن را بیان کرده مطلق است، به گونهای که اگر شوهر تکلیف خود را انجام نداد، زن نمیتواند از وظایف واجبش سرپیچی نماید. این قول صحیح نیست زیرا ادله بیانگر حکم، کلی است و از تمام زوایا در مقام بیان نیست؛ بنابراین نمیتوان به اطلاق آنها تمسک کرد. به علاوه اینکه روایت سفیان بن عیینه نیز مقیّد اطلاق این روایات است. همچنین مطابق آیه 34 سوره نساء تفضیل و انفاق، علت قوامیت مرد بر زن است و با نبود علت، حکم قوامیت مرد هم برداشته میشود.
بحث و نتیجهگیری: در شرایطی که زوجه منحصراً تأمین نفقه را بر عهده دارد، تکلیف وی به تمکین و کسب اجازه برای خروج از منزل جهت کسب و کار منتفی میگردد. حتی اگر حکم اولیه را اطاعت زن از شوهر به طور مطلق بدانیم، طبق قواعد فقهی مانند قاعده لاضرر و نفی عسر و حرج، الزام به تمکین برداشته میشود و زن اجازه خواهد داشت که برای تامین نفقه مشغول به کار در بیرون از منزل شود.
ملخص الجهاز:
و در آخر حدیث دیگری از رسول خدا (ص ) آمده است که : «هر زنی که بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود، مورد خشم خداست تا زمانی که به خانه برگردد یا شوهرش از او راضی شود» [٦] با عنایت به موارد فوق و این نکته که طلاق راه حل مناسبی برای حل مشکلات این دسته از زنان نمی باشد، در این شرایط که مرد نفقه زن خود را نمی دهد، در برابر نشوز مرد، آیا تکلیف تمکین زوجه به جای خویش باقی است یا خیر؟ از آنجایی که تمکین زوجه از زوج به دو نوع تمکین عام و خاص تقسیم می شود١، در قسمت اول دلایلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت که به طورکلی نسبت به تمکین زوجه در صورت نشوز زوج اظهارنظر میکنند و در قسمت دوم دلایلی که اختصاصا به موضوع تمکین عام و بحث خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج در صورت نشوز وی ارتباط دارند بیان خواهد شد.
بسیاری دیگر از مفسرین و محققین [١٨، ٨، ١٣] نیز در کتب خود به این مساله اشاره کرده اند که «ما» در عبارت «بما فضل لله » و «بما انفقوا» در این آیه شریفه «مصدریه » می باشد، در نتیجه برتری و انفاق ، علت قوامیت مرد بر زن می باشد نه حکمت آن ، در نتیجه می توان گفت ، میان مسئولیت مرد در اداره خانواده و تکلیف او به انفاق رابطه وجود دارد و از این مطلب می توان استخراج کرد که اگر مردی قادر به انفاق نباشد، مدیریت او معنا ندارد، زیرا در این صورت در مدیریت خانواده بر زن برتری ندارد.