ملخص الجهاز:
"(11) رابرت مرتون که برخی او را بنیانگذار جامعهشناسی علم میدانند و نوع جامعهشناسیاش، مطابق رویکرد پوزیتیویستی تجربهگرایی، تنها عوامل و زمینهها و مؤثرهای بیرونی صغیرمعقولش و صغیر علمیش را مورد تحلیل و تعلیل قرار میدهد، در یکی از آثار اولیه خود سخنی دارد که موضع نامدون وی را در این موضوع بیان میکند: اکتشافات و ابداعات خاص به تاریخ درونی علم تعلق دارند و عمدتا از عواملی که علمی محض نیستند مستقلند (مرتون، 1970، ص75).
آنچه به گمان ما از سؤالات اولین و دومین کوهن مهمتر است این است که عوامل دخیل و مؤثر در مستحسن و مطلوب به نظر آمدن ساختههای جدیدتر نسبتبه ساختههای قدیمی مطرود کدامند؟ همچنین، فرآیند استحسان و مقبولیتیافتن ساختههای جدید نزد جامعه علمی و یکایک اعضای آن چگونه فرآیندی است؟ و آیا تمامی این عوامل و مؤثرات، در مورد تمام ساختههای علمی، آن هم به یک میزان و شدت، حضور و دخول دارند؟ و با این وضع، و با توجه به فرآیند فوقالعاده پیچیده و متنوع تکون و تحول ساختههای علمی، آیا، برخلاف کوهن، میتوان از ساصول صحیح ساختنز سؤال کرد؟ شکی نیست که کوهن در ایجاد نگرشی جدید، اما نه کاملا بیسابقه، به تاریخ علم پیشگام بود و در برهم زدن نسبت مقلدانه تاریخ علم با فلسفه علم، و تحکیم روند استقلالی تاریخ علم، و حرمتیافتن تاریخ علم به منزله رشتهای معتبر و مستقل سهمی سترگ و منحصر به فرد ایفا کرد; رشتهای که خصوصا پس از ساختار انقلابهای علمی، نه تنها از تبعیت و انقیاد فلسفه و روششناسی خاص تجربهگرایانه پوزیتیویستی و نگتیویستی رهایی یافت، که بسیار مهمتر و عمیقتر، روششناسی و معرفتشناسی را از مقام و منزلت فوق تاریخی، فرا واقعیتی، و توصیهگری به عالمان، به زیر کشانید و متوجه سیر تاریخی واقعیت عمل عالمان کرد."