خلاصة:
امروزه یکی از دغدغه های اصلی مدیران، توانمند سازی منابع انسانی و بهکارگیری آنها در شرکت های دانش بنیان است. هدف غایی این پژوهش، که مبتنی بر راهبرد روش های آمیخته اکتشافی انجام شده؛ خلق و آزمون نظریه ای داده بنیاد درباره فرایند مذکور است . لذا مدلی براساس مطالعات نظری و تحلیل مصاحبه های عمیق انجام شده با خبرگان حوزه ی دانش بنیان طراحی شده است. برای آزمون مدل، پرسشنامه ایی 128 سوالی از دل داده های کیفی مرحله نخست پژوهش و مبانی نظری تدوین شد. سپس با استفاده از 211 پرسشنامه تکمیل شده توسط مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان در سطح 75 شرکت به صورت کمّی آزمون شد. پس از اطمینان از پایایی و روایی پرسشنامه، معناداری هر بخش از مدل از طریق تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های برازش داده های مدل و ضرائب رگرسیونی نشانگر روایی سازه و همگرایی در مدل بوده است. تحلیل معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزیی (pls) دلالت بر تایید همه فرضیات به جز یک فرضیه دارد . شاخص برازش کلی مدل0/372 = GOF توان پیش بینی کنندگی مدل را مثبت نشان می دهد. لذا پیشنهاد گردید سازه های مدل و روابط میان آنها رصد شده برای اتصال نقاط انقطاع، برنامه ریزی راهبردی و عملیاتی صورت پذیرد.
ملخص الجهاز:
با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، به این پرسش نیز پاسخ داده میشود که: روابط میان مؤلفههای اساسی در الگوی توانمندسازی منابع انسانی کارآفرین در شرکتهای دانشبنیان چیست؟ مبانی نظری و پیشینه پژوهش مفهوم واژه توانمندسازی در سازمان واژه توانمندسازی در فرهنگ آکسفورد به معنای توانا ساختن و ایجاد شرایط لازم برای بهبود انگیزش افراد در انجام وظایف خویش، از طریق پرورش احساس کفایت نفس است.
پیشآیندهای ساختاری اجتماعی بهعنوان سازوکارهای تواناسازی هستند که میتوانند تجربه فردی توانمندسازی را تسهیل کنند؛ برای نمونه، ممکن است در سیستم برای کارکنان دسترسی به اطلاعات مهم فراهم گردد (یکی از مؤلفههای مدل باون و همکاران (1995) این کمکی به توانمندسازی نمیکند؛ مگر اینکه آنها تشخیص دهند که به اطلاعاتی با اهمیت دسترسی دارند و بدانند چگونه آن اطلاعات را بهکار بگیرند.
در این پژوهش، «یادگیری و رشد» نیز بهعنوان یکی دیگر از ابعاد شناختی به توانمندسازی روانشناختی منابع انسانی دانشبنیان درنظر گرفته شده است.
یافتههای مربوط به ویژگیهای شخصیت کارآفرینانه با مدل اسپریتزر (2008) و برخی دیگر از صاحبنظران همخوانی دارد؛ اما همانگونه که اشاره شد، در این پژوهش تیپ رفتاری خاصی برای منابع انسانی دانشبنیان درنظر گرفته شد و آن اینکه رفتار آنها در یک سر طیف مبتنی بر خودشکوفایی معنویتگرا است.
در راهبردهای منابع انسانی، راهبردهای توانمندسازی شامل آموزش، تسهیلکنندگی، مربیگری مدنظر قرار میگیرد و سرانجام در تنظیم روابط کار رابطه مدیر با مالک یا بهعبارتی نظریه عاملیت و موکل در کنار تیمگرایی (ارتباطات درون کارکنان دانشبنیان) و ارتباط با محیط یا پیوند صنعت با شرکتهای دانشبنیان مدنظر است.
Job Characteristics and Organizational Predictors of Psychological Empowerment among Paraprofessionals within Human Service Organizations: An Exploratory Study, Administration in Social Work, 30(1), pp.