خلاصة:
عموما در طرحهای تهیهشده در غالب پروژههای برنامهریزی شهری، فاصله زیادی میان اهداف طرح و عملیات اجرایی و همچنین ماهیت عمل برنامهریزی وجود دارد. برنامهریزی نه یک فرایند خطی، بلکه فرایند پیچیدهای است که کنشگران متعددی را درگیر فرایندهای تصمیمگیری میکند. برنامهریزان، سیاستمداران، مدیران شهری و... در مناسبات قدرت، میبایست به دور از تنگنظریها و بوالهوسیهای سیاسی به فعالیت بپردازند. در نظامهای مدیریتی کشورهایی همچون ایران، تصمیمگیریهای مدیریتی از بالا به پایین موجب رنگباختگی سایه قدرت کنشگران دیگر در برابر مدیریت شهری میشود. این مقاله بهدنبال کشف عوامل مختلفی است که بهواسطه آنها محصول برنامهریزی تحتتاثیر قرار میگیرد؛ عواملی که در سطح شبکههای درگیر در پروژه، به ساختار قدرت متصل باشند. بهمنظور تجزیه این عوامل و شناسایی مجموع آنها بهعنوان عوامل موثر در مناسبات ارتباطی مشارکتکنندگان و فرایند تصمیمسازی، چند گام اساسی طی شده است؛ در گام اول نظریههای هابرماس و فوکو مورد بررسی قرار میگیرد، در گام دوم به بحث درباره کاستیها و مکملبودگیهای نظریه آن دو و سخن از جامعه شبکهای و ارتباط آن با برنامهریزی پرداخته میشود و در گام سوم، درنهایت با بررسی طرح، محور 17 شهریور پایان مییابد. مقاله پیشرو از نوع پژوهشهای کاربردی و مبتنیبر روش توصیفی-تحلیلی است که بهمنظور گردآوری و تحلیل دادهها از نمونهگیری هدفمند، مصاحبه و گروه مرکز استفاده شده است.یافتهها نشان میدهند که در سیستمهای مدیریتی از بالا به پایین در کشورهایی همچون ایران، مشارکت مردم در فرایند برنامهریزی به حداقل میرسد و از مشروعیت یک طرح که میبایست برآیندی از تمام دیدگاههای کنشگران برپایه تعاملی دوجانبه باشد، کاسته میشود.همچنین در طرح ارتقای کیفیت محور 17 شهریور، تعارضات رفع نشده و مکانیزم شهرسازی نتوانسته به انباشت مطالبات مردم پاسخی مناسب دهد و شرایط شکنندهای که هماکنون حاکم است، زمینه را برای بازگشت به شرایط قبلی این محور در شهرداری تهران فراهم کرده است.
In presented plans as urban projects, it can be generally seen that there is a considerable gap between goals, implementation actions and the nature of urban planning practice. Planning is not a linear process but a complicated process and involve a great number of actors. Planners, policy makers, urban managers need to act away from political vagaries. In administrative systems of countries such as Iran, up to down decision- making leads to reduction of other actors’ power in front of urban managing powers. This paper seeks to explore the various factors which affect the product of urban planning, factors which are connected to the structure of power in the project’s network. In order to analyze these factors and identify all of them as factors influencing the communication among the participants and decision-making process, several steps have been taken. Frist of all, Habermas and Foucault's theories were studied after that shortcomings and supplements of their theories beside the relation between networked society and urban planning were discussed. Ultimately, the quality enhancement plan of 17 Shahrivar street was examined.
Findings indicate that public participation in the planning process is drastically minimized and the legitimacy of the projects which must come from the views of all actors, is reduced. Moreover, in the enhancement quality of 17 shahrivar street project, conflicts have not already resolved and urban development mechanism cannot respond appropriately to the raised demands and the current unsatisfactory condition has provided the foundation in Tehran municipality to return to the previous condition.