خلاصة:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسهی رشد حوزههای زبانی کودکان نارساخوان و عادی بود. روش این پژوهش، توصیفی و از نوع پسرویدادی یا علّی– مقایسهای بود. در این پژوهش 60 نفر شامل: 30 دانشآموز نارساخوان رشدی و 30 دانشآموز عادی پایهی اول تا سوم دبستان شرکت داشتند. این دانشآموزان از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با استفاده از آزمون هوش تجدید نظر شدهی وکسلر کودکان و آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) مورد بررسی قرار گرفتند؛ درنهایت نیز، جهت ارزیابی رشد زبان گفتاری، از نسخهی نهایی آزمون رشد زبان استفاده شد. تحلیل یافتهها با استفاده از آزمونهای آماری من ویتنی و کروسکال والیس صورت گرفت. یافتههای بهدست آمده از این بررسی نشان داد بین میانگین نمرات کودکان نارساخوان و عادی در حوزههای زبان که شامل حوزههای معنایی یا واژگانی (واژگان تصویری، واژگان ربطی و واژگان شفاهی) و حوزههای دستوری (درک دستوری، تقلید جمله و تکمیل دستوری) است، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بهطوری که میانگین نمرات دانشآموزان عادی در این حوزهها بیش از میانگین نمرات گروه نارساخوان است. بنابراین، با توجه به یافتههای حاصل از این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که کودکان نارساخوان نسبت به همتایان عادیشان، تواناییهای زبانی ضعیفتری در حوزههای واژگانی، نحوی، زبان گفتاری و خردهآزمونهای مربوط به آنها دارند؛ همچنین مقایسهی دادهها به لحاظ رشدی نیز نشان داد که بین حوزههای زبان کودکان نارساخوان و عادی در سه پایهی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد و کودکان کلاس سوم در هر دو گروه، عملکرد بهتری در حوزههای زبان نسبت به کودکان کلاس اول و دوم دارند. ازاینرو، پیشنهاد میشود در برنامهی درمانی کودکان نارساخوان، آموزش حوزههای زبانی در کنار سایر مداخلات درمانی گنجانده شود.
ملخص الجهاز:
بنابراين ، با توجه به يافته هاي حاصل از اين تحقيق ميتوان نتيجه گرفت که کودکان نارساخوان نسبت به همتايان عاديشان ، توانايي هاي زباني ضعيف تري در حوزه هاي واژگاني، نحوي، زبان گفتاري و خرده آزمون هاي مربوط به آن ها دارند؛ همچنين مقايسه ي داده ها به لحاظ رشدي نيز نشان داد که بين حوزه هاي زبان کودکان نارساخوان و عادي در سه پايه ي تحصيلي تفاوت معناداري وجود دارد و کودکان کلاس سوم در هر دو گروه ، عملکرد بهتري در حوزه هاي زبان نسبت به کودکان کلاس اول و دوم دارند.
Alizadeh et al)؛ بنابراين ، با توجه به اهميت و نقش زبان در يادگيري مهارت خواندن ، در اين پژوهش ، در صدد پاسخ به اين سؤال کلي بوديم که چه تفاوتي بين رشد زباني کودکان نارساخوان با کودکان عادي همتاي آن ها در پايه هاي اول تا سوم ابتدايي وجود دارد.
Alizadeh et al(، در مطالعه ي حاضر، صرفا دو بعد زبان گفتاري را که مدنظر آزمون رشد زبان نيوکامر و هاميل (١٩٩٨) است ، مورد بررسي قرار داده ايم ؛ بنابراين ، منظور از رشد زبان گفتاري در اين پژوهش ، مهارت هايي است که مختصه هاي معناشناسي (واژگان تصويري ٢، واژگان ربطي ٣ و واژگان شفاهي ٤) و نحو (درک دستوري، تکميل دستوري و تقليد جمله ) را شامل ميشوند.
نتايج پژوهش )١٩٩٥ Dodd &Gillon ( نشان داد که نقص هاي واجي، معنايي و نحوي دانش آموزان با اختلال خواندن خاص را ميتوان به طور موفقيت آميزي برطرف نمود؛ به گونه اي که بهبود اين مهارت ها تأثير مثبت و معنيداري بر صحت خواندن و درک مطلب داشته است .